آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

 دخترک گل فروش سالها در آرزوی خریدن یک کفش قرمزُ بود و پولهایی را که از فروختن گل های مریم به دست آورده بود،در قلک کوچکش جمع می کرد. 



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 2 مرداد 1393برچسب:, | 11:30 | نويسنده : زهره |

 

زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند.

پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 2 مرداد 1393برچسب:, | 11:22 | نويسنده : زهره |

 عکس خدا

قطره دلش دریا می خواست،خیلی وقت بود به خدا گفته بود اما هر بار خدا میگفت:

از قطره تا دریا راهی است طولانی.

راهی از رنج و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست قطره عبور کرد ورفت ، قطره همه را پشت سر گذاشت ، قطره ایستاد و منجمد شد ، قطره روان شد.و راه افتاد ، قطره از دست داد و به آسمان رفت و هر بارچیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.

تا روزی که خدا گفت:

امروز روز توست ، روز دریا شدن ،خدا قطره را به دریا رساند ، قطره طعم دریا را چشید ،طعم دریا شدن را اما...

روزی قطره به خدا گفت: از دریا بزرگتر هم آیا هست؟؟...

خدا گفت:آری هست

قطره گفت پس من آنرا میخواهم،بزرگترین را بینهایت را.

خدا قطره را در قلب آدم گذاشت و گفت اینجا بینهایت است.

آدم عاشق بود دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت.

آدم همه ی عشق را در قطره ریخت ، قطره از قلب عاشق عبور کرد و وقتی از چشم عاشق چکید خدا گفت:

حالا تو بینهایتی چون که عکس من در اشک عاشق است.

 > > > > > > 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 27 تير 1393برچسب:, | 12:14 | نويسنده : زهره |

 

یک دقیقه سکوت!

 

 به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!

 

به خاطر امید هایی که به نا امیدی مبدل شدند

 

به خاطر شب هایی که با اندوه سپری کردیم!

 

به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!

 

به خاطر چشمانیکه همیشه بارانی ماندند!



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 27 تير 1393برچسب:, | 1:9 | نويسنده : زهره |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد