آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

تمامِ این مدت می توانستم
عاشقِ هر رهگذری که می آید
بشوم
و هیچ خیالی هم از تو در سرم نپرورانم
من می توانستم دوست داشتن را
نکِ زبانم بنشانم
و با هر لبخندی
دهان باز کنم و بگویم :
راستی ! من دوستت دارم
من می توانستم دلم را تکه تکه کنم
و هر تکه اش را جایی جای بگذارم !
می بینی ؟
من می توانستم نغمه ی عاشقم عاشقم را
دور تا دورِ این دنیا رقصان زمزمه کنم
اما تو لعنت به این تو !
که هرکه هم که آمد
به حرمتِ جایِ پایِ تو
بر رویِ چشمانِ منتظرِ من
سر خم کرد و به ادایِ احترام نماند !
نه که نخواهد بماند ، نه !
تو نگذاشتی
بس که از این زبان وامانده در نمی آمد
چند کلامِ دلبرانه !
تمامِ این سال ها می توانستم نمانم
اما ماندم
نه تنها پایِ تو
من ماندم تااگر هم نیامدی
دنیا ببیند این حوالی می شود

هر روز و هرثانیه

دل راحراجِ هر شیرین زبانی نکرد.


 





تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1398برچسب:عشق و عرفان ،تمام اين سال ها, | 9:40 | نويسنده : زهره |