آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 C  مناجات نامه دعاي عرفه امام حسين (ع)B

 

خدای من! با نعمتت مرا آغاز كردى؛ پیش از آن كه چیزى به یادآمدنى باشم و از خاكم آفریدى و سپس در صلب‏ها جایم دادى؛ ایمن از سختى‏هاى دوران و رفت و آمد سالیان و روزگاران و من در دهلیزهاى تاریخ و زوایاى قرون، هماره از صلبى به رحمى كوچ مى‏كردم و این لطف و احسان تو بود كه مرا در زمان حكام كفر و در زمان عهدشكنان پیامبرْ ناشناس، لباس خلقت نپوشاندى و در وجود نیاوردى؛ بلكه زمانى روح آفرینش در من دمیدى كه بستر هدایت را از پیش گسترده بودى و جاده سعادت را هموار كرده بودى.

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, | 23:55 | نويسنده : زهره |

 C  مناجات نامه خواجه عبداله انصاريB

 

الهی! چون در تو نگرم از جمله تاج دارانم و چون در خود نگرم از جمله خاکسارانم خاک بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم و شیطان را شاد

الهی! در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو 

الهی! اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم 

الهی! اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .

الهی! ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

 

 > > > > > > 



تاريخ : دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, | 23:52 | نويسنده : زهره |

 C  مناجات نامه خمس عشره امام سجاد (ع)B

 

خدایا
در خانه ای جایمان داده ای که نگاهمان به هر سو که می دود دام بلایی در پیش خویش کنده می بیند.
در بیابانی فرویمان فرستاده ای که قاصدک چشم از همه جا پیغام سراب می آورد.
و خارهای خیانت، پای خسته را در خویش می فشرد.

خدایا!
گذرمان را از باریکه راههایی انداخته ای که دشنه های فریب از فراسوی خانه ها به انتظارمان نشسته است.

خدایا!
سنگهای گناهان ما را از دهان چشمه های موهبت خویش کنار بزن و دلهای ما را سیراب زلال مهر خویش گردان.

خدایا
تیرهای آرزو بر تخته سنگهای ناکامی می شکند و جویهای باریک امید بر زمین تفدیده می خشکد.

خدایا
این عجوزه هزار داماد، آهنگ شکستن عزم مردان کرده است و عمر را به کابین می طلبد.

خدایا
این دنیای هرزه هر لحظه دامی  تازه می گسترد و خود را برای کسی می آراید.

راههای به سوی تو را یا سدّ سکوی مقام می نهد یا گودال زندگی می کند یا دام ثروت می گسترد یا به خویشمان مشغول می دارد و یا


می دانی که بی پرواز از این موانع نمی توان گذشت.

خدایا!
قدرت پرواز را از تو می طلبیم.

خدایا!
عشق به این لجنزار متعفن جامه مخالفت تو را بر ما پوشانده است! تو این جامه را بر تن ما بدر.

خدایا!
چه گذرگاه سختی است این دنیا و چه تنگه صعبی! این چه طعام آلوده ایست که مرگ خورنده را تدارک می بیند

خدایا

این چه آب متعفنی است که جگر تشنگان را می سوزاند!

این چه معشوقی است که شب را در آرزوی هلاکت عاشقان صبح می کند!

خدایا
سلامتمان،  در گذر از این تنگنا به دست قدرت توست.

بر فراز این پرتگاه مهلک دست امید مان به ریسمان عطف تو آویخته است.

خدایا!
ریشه های این علاقه را در خاک وجود ما بخشکان، و تارهای این وابستگی را در زوایای قلب ما بسوزان.

خدایا!
عشق به این لجنزار متعفن جامه مخالفت تو را بر ما پوشانده است! تو این جامه را بر تن ما بدر.

خدایا
این عجوزه هزار داماد، آهنگ شکستن عزم مردان کرده است و عمر را به کابین می طلبد.

خدایا!
حکومت کشور جان با توست! به غیر وامگذار.

خدایا!

باغبانی این باغ را به کس مسپار که اگر جز شیره مهر تو در آوندهای این باغ بدود برگها به پژمردگی خواهد نشست و اگر جز باران محبت تو بر این باغ ببارد پرچمهای باغ فرو خواهد افتاد و اگر جز نسیم لطف تو به این بوستان بوزد غنچه ها خواهند مرد.

خدایا!
سنگهای گناهان ما را از دهان چشمه های موهبت خویش کنار بزن و دلهای ما را سیراب زلال مهر خویش گردان.

معبودم!
در کرت قلبهای ما به جای هرزه گیاهان هوس نهال محبت خویش را بنشان.

خدایا
آفت علاقه به دنیا بر گندمزار ایمان ما زده است، دریابمان!

آنچنانکه عابدان و صالحان و برگزیدگانت را دریافتی، آنچنانکه بندگان ناب و خالصانت را و آنچنانکه عاشقان و معشوقان خویش را

با دستهای گرم محبت ای پذیراترین آغوش باز ماندگان

ای رئوف ترین مهربانان و کریم ترین مهرورزان!


 > > > > > > 



تاريخ : دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, | 23:49 | نويسنده : زهره |

 C  مناجات نامه حسن زاده آمليB

 

 

الهى!  بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.


الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.


الهى ! یا من یعفو عن الكثیر و یعطى الكثیر بالقلیل از زحمت كثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.


الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم كه ما حافظ دین توایم استغفرك اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم كه دین تو حافظ ما است احمدك اللهم.


الهى ! چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم كه خرد مدهوش و بیهوش است.

الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچكاره ‏ایم و تنها تو كاره اى.


الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.


الهى ! شان این كلمه كوچك كه به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متكلم اینهمه كلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.


الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم.


الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.


الهى ! چگونه گویم نشناختمت كه شناختمت و چگونه گویم شناختمت كه نشناختمت...

 

 > > > > > > 

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, | 23:40 | نويسنده : زهره |

  C آرامش غروب B

 

" خوش دارم آزاد از قید و بندها در غروب آفتاب بر بلندای کوهی بنشینم و فرو رفتن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم و همه حیات خود را به این زیبایی خدایی بسپارم و این زیبایی سحرانگیز، با پنجه های هنرمندش با تار و پود وجودم بازی کند، قلب سوزانم را بگشاید، آتشفشان درد و غم را آزاد کنم، اشک را که عصاره حیات من است، آزادانه سرازیر نمایم، عقده ها و فشارهایی را که بر قلب و روحم سنگینی  می کنند بگشایم . غم های خسته کننده ای را که حلقومم را می فشرند و دردهای کشنده ای که قلبم را سوراخ سوراخ می کند، با قدرت معجزه آسای زیبایی تغییر شکل دهد و غم را به عرفان و درد را به فداکاری مبدل کند و آنگاه حیاتم را بگیرد و من دیوانه وار همه وجودم را تسلیم زیبایی کنم و روحم به سوی ابدیتی که نورهای زیبایی می گذرد پرواز کند و در عالم آرامش و طمأنینه از کهکشانها بگذرم و برای لقاء پروردگار به معراج روم و از درد هستی و غم وجود بیاسایم و ساعتها و ساعتها در همان حال باقی بمانم و از این سیر ملکوتی لذت ببرم."

 

                                                                   بخشی از مناجات های شهید چمران 

  > > > > > > 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 27 تير 1393برچسب:, | 12:10 | نويسنده : زهره |
صفحه قبل 1 صفحه بعد