من هنوز غرق گذشته اي هستم كه
نميگذرد ...
چرا نميرسم من؟
مگر آخر جاده دلتنگي كجاست؟!
زيباترين ستايشها ، نثار آنكه
كاستي هايم را مي بيند و باز هم دوستي را بجا مي آورد.
سرخي چشم كبوتر هيچ ميداني ز چيست؟
نامه ام ميبرد و بر درد دلم خون ميگريست...
تازگي ها از خواب كه بيدار ميشوم
تازه كابوس هايم آغاز ميشود ...
در كودكي
پاكن هايي ز پاكي داشتيم
يك تراش سرخ لاكي داشتيم
كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هايش درد داشت
گرمي دستانمان از آه بود
برگ دفترهايمان از كاه بود
تا درون نيمكت جا ميشديم
ما پر از تصميم كبري ميشديم
با وجود سوز و سرماي شديد
ريزعلي پيراهنش را ميدريد
كاش ميشد باز كوچك ميشديم!!!
چشم هايم را ميبندم
كور بودن را به ديدن جاي خاليت ترجيح ميدهم
دگر از قافيه افتاد غزل هاي دلم
و شكست از غم غربت قد و بالاي دلم
گوشه نشين گذر چشم تو بود
گذر از كوچه ي ديگر نكند پاي دلم
وقتي خداحافظي ميكنيم
چه انرژي عظيمي مي خواهد كنترل
اولين قطره اشك براي نچكيدن
وقتی یه آدم میــــــــگه
هیچ کس منو دوســــــــت نداره
منظورش از هیچ کــــس
یک نفــــــــر بیشتر نیست
همون یه نفری که برای اون همه کســــــــه…
مهربانِ من…
آهنگ حضورت در کنارم آنقدر لطیف و شاعرانه است…
که من را مدهوش میکند…
“تو” تنها کسی هستی که برای من ارزش فکر کردن را داری!!!
دفتري بود كه گاهي من و تو
مي نوشتيم در آن
از غم و شادي و روياهامان
از گلايه هايي كه ز دنيا داشتيم
من نوشتم از تو:
كه اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بي خواب نخواهد آمد
كه اگر دل به دلم بسپاري
و اگر همسفر من گردي
من تو را خواهم برد تا فراسوي خيال
تا بدانجا كه تو باشي و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتي از من:
من كه تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گريه كردم
با تو خنديدم و رفتم تا عشق
نازنيم اي يار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترين انسانم…
ولي افسوس
مدتي هست كه ديگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی
لطفــا قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار
دلـم را فـرستــاده امـ دنبـالـِـ نخــود سیـــاه . . . !
.
.
.
نـمـی دانـمــ از کجــا نـخــودسیـــاه گیـر آورد!
پشتـِـ سـرتـــ افتـــاد بـه روی سنـگــ فـرشــ هـای پیـــاده رو
دلتنگي خيابان شلوغي است ، كه تو در ميانه اش ايستاده باشي.
ميبيني مي آيند !
ميبيني مي روند !
و تو همچنان ايستاده باشي !!!
برای تو که معنای باران را از ناودانها نمی پرسی
برای تو که پنجره را به خاطر دیدن خورشید دوست داری
و به یاس به خاطر اینکه بوی یار را دارد احترام می گذاری
هر گاه من نگاه تو را شعر می کنم
اگر کلمات همراه من نباشند دلم می پوسد...
اگر کلمات از من بگریزند و من را تنها بگذارند
از درون می گدازم
این حرف ها را که نمی شود از بلندگو جار زد
برایمان نیمکتی بیاورید
همین دور و برها بگذارید
خودتان هم بروید آن دورها لطفا
می خواهیم ساعتی روی این نیمکت زمزمه کنیم.
منتظر من نمانید !
اینهمه عکس بی گوشه دارم
خاطراتی خط خورده
دفتری در باد
و حسرت سادگی هایی دلچسب
پس منتظرم نمانید... کنار چند دل جا مانده
دلواپسی های کشدار دیرسالی
باریکه راه و سایه ای خلوت از باد
امانت غصه های من همین جاست...
می دانم که سرت شلوغ است
هر چقدر بخواهی منتظرت می مانم اینجا
روی همین پله ها!
اما زودتر بیا پایین خدا جان
این پایین همه با تو کار دارند!
روي بالشي كه از مرگ پرنده ها پر است
نمي توان خواب پرواز ديد.
بعضي از آدما " خوب نمي بينن "
اما بدتر از اون اينه كه:
" خوبي رو نمي بينن "
از تو ميگذرم بي آنكه ديگر تو را ببينم
از تو ميگذرم بي آنكه خاطره اي را از تو بر دوش بكشم
نميخواهم ديگر طعمي را از عشق بچشم
از تو ميگذرم
تويي كه گذشتي از همه چيز
اين را هم فراموش ميكنم
جاي من در اينجا نيست !!!
آدمها فراموش نمي كنند...
فقط ... ديگر
ساكت مي شوند...
همين!
جدا كه شديم ، هر دو به يك احساس رسيديم
تو به فراغت
من به فراقت
يك حرف تفاوت كه چيز زيادي نيست!!!
قرارمان يك مانور كوچك بود
قرار بود تيرهاي نگاهت مشقي باشد
اما ببين ...
يك جاي سالم بر قلبم نمانده است!!!
عمري گذشت تا باورمان شد
آنچه را باد برد...
خودمان بوديم...
آفتابی در دلم می درخشد و کهنه کتاب عشق را ورق می زنم
از آن سوی مرگ باز می گردم با سبدی از خواب های سیب آلود
آمده ام به کنار نهر لحظه های آبی رنگ
تا بشویم این سیب های خواب آلود
حكايت ما آدم ها...
حكايت كفشايه كه اگه جفت نباشند
هر كدومشون هر چقدر شيك باشند هر چقدر هم نو باشند ؛
تا هميشه لنگه به لنگه اند...
كاش خدا وقتي آدم ها رو مي آفريد ...
جفت هر كس رو باهاش مي آفريد...
تا اين همه آدمهاي لنگه به لنگه زير اين سقف ها...
به اجبار ، خودشون رو جفت نشون نمي داند...
شمع بود، اما کوچک بود. نور هم داشت اما کم بود.
شمعی که کوچک بود و کم، برای سوختن پروانه بس بود.
مردم گفتند: شمع عشق است و پروانه عاشق.
و زمین پر از شمع و پروانه شد.
پروانه ها سوختند و شمع ها تمام شدند.
خدا گفت: شمعی باید دور، شمعی که نسوزد، شمعی که بماند.
پروانه ای که به شمع نزدیک می شود و می سوزد، عاشق نیست.
شب بود، خدا شمع روشن کرد.
شمع خدا ماه بود. شمع خدا دور بود.
شمع خدا پروانه می خواست. لیلی، پروانه اش شد.
بال پروانه های کوچک زود می سوزد، زیرا شمع ها، زیادی نزدیکند.
بال لیلی هرگز نمی سوزد. لیلی پروانه شمع خداست.
شمع خدا ماه است. ماه روشن است؛ اما نمی سوزد.
لیلی تا ابد زیر خنکای شمع خدا می رقصد.
از آینه بپرس
نام نجات دهنده ات را
آیا زمین که زیر پای تو می لرزد
تنهاتر از تو نیست؟
دختری دلش شکست
رفت و هر چه پنجره
رو به نور بود
بست
لحظه ای گذشت
ناگهان جرقه ای
کور سویی از امید
در دلش شکفت
براي دادن گل به ديگران
منتظر مراسم تدفين آنها نباشين
زندگي مثل يه جاده است
من و تو مسافراشيم
قدر لحظه ها رو بدونيم
ممكنه فردا نباشيم.
نيمكت با هم بودنمان تنهاست!
من دل نشستن ندارم
تو دليل نشستن باش
چترم را؛
کنار ایستگاهی در مه،
جا گذاشته ام
خیس و خسته آمده ام...
و حالا؛
شاعر که نه،
بارانم!
دلم که میگیرد، حجم دنیا کمتر و کمتر میشود؛
دلم که میگیرد، آفتاب مدام رو به زوال است؛
دلم که میگیرد، ابرها همه سیاه میشوند و بارانی؛
دلم که میگیرد، نسیم طوفانی میشود؛
اما همیشه دلم که میگیرد، خدا نزدیکترین است.
زمانی شعر میگفتم برای غربت باران!
ولی حالا خودم تنها ترم از باران!
سرم را شايد بتوانند ديگران گرم كنند
اما وقتي تو نيستي
هيچكس نيست دلم را گرم كند !
كاش دنيا يكبار هم كه شده بازيش را به ما ميباخت
مگر چه لذتي دارد اين بردهاي تكراري برايش !!!
اين دنيا جاييست كه وقتي زانو هايت را از شدت تنهايي بغل گرفته اي
به جاي همدردي
برايت پول خرد مي اندازند!
![](/users/sheroadab-zt.jpg)
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 59
بازدید هفته : 461
بازدید ماه : 545
بازدید کل : 95307
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1
Alternative content