آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

من هنوز غرق گذشته اي هستم كه

 

نميگذرد ...



تاريخ : چهار شنبه 12 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، گذشته, | 9:11 | نويسنده : زهره |

 

چرا نميرسم من؟

 

مگر آخر جاده دلتنگي كجاست؟!



تاريخ : چهار شنبه 12 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، جاده دلتنگی, | 8:58 | نويسنده : زهره |

 

زيباترين ستايشها ، نثار آنكه

 

كاستي هايم را مي بيند و باز هم دوستي را بجا مي آورد.



تاريخ : چهار شنبه 12 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دوستی, | 8:44 | نويسنده : زهره |

 

 

 سرخي چشم كبوتر هيچ ميداني ز چيست؟

نامه ام ميبرد و بر درد دلم خون ميگريست...



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , سرخی چشم, | 11:34 | نويسنده : زهره |

تازگي ها از خواب كه بيدار ميشوم

 

تازه كابوس هايم آغاز ميشود ...



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , کابوس, | 11:17 | نويسنده : زهره |

 در كودكي

 

پاكن هايي ز پاكي داشتيم

يك تراش سرخ لاكي داشتيم

كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هايش درد داشت

گرمي دستانمان از آه بود

برگ دفترهايمان از كاه بود

تا درون نيمكت جا ميشديم

ما پر از تصميم كبري ميشديم

با وجود سوز و سرماي شديد

ريزعلي پيراهنش را ميدريد

كاش ميشد باز كوچك ميشديم!!!

 



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، كاش ميشد باز كوچك ميشديم, | 11:1 | نويسنده : زهره |

 

 چشم هايم را ميبندم

كور بودن را به ديدن جاي خاليت ترجيح ميدهم 



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، جای خالیت, | 10:4 | نويسنده : زهره |

 

دگر از قافيه افتاد غزل هاي دلم

و شكست از غم غربت قد و بالاي دلم

گوشه نشين گذر چشم تو بود

گذر از كوچه ي ديگر نكند پاي دلم



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، غزل های دلم, | 9:57 | نويسنده : زهره |

 

 

وقتي خداحافظي ميكنيم

چه انرژي عظيمي مي خواهد كنترل  

اولين قطره اشك براي نچكيدن



تاريخ : دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , اولين قطره, | 12:0 | نويسنده : زهره |

 

وقتی یه آدم میــــــــگه

هیچ کس منو دوســــــــت نداره

منظورش از هیچ کــــس

یک نفــــــــر بیشتر نیست

همون یه نفری که برای اون همه کســــــــه

 



تاريخ : دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، يك نفر, | 11:53 | نويسنده : زهره |

 

 

 مهربانِ من

آهنگ حضورت در کنارم آنقدر لطیف و شاعرانه است

که من را مدهوش میکند

“تو” تنها کسی هستی که برای من ارزش فکر کردن را داری!!!



تاريخ : دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , آهنگ حضورت, | 11:16 | نويسنده : زهره |

 

دفتري بود كه گاهي من و تو
مي نوشتيم در آن
از غم و شادي و روياهامان
از گلايه هايي كه ز دنيا داشتيم
من نوشتم از تو:
كه اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بي خواب نخواهد آمد
كه اگر دل به دلم بسپاري
و اگر همسفر من گردي
من تو را خواهم برد تا فراسوي خيال
تا بدانجا كه تو باشي و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتي از من:
من كه تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گريه كردم
با تو خنديدم و رفتم تا عشق
نازنيم اي يار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترين انسانم
ولي افسوس
مدتي هست كه ديگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!

 

 



تاريخ : یک شنبه 9 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، با تو شاعر گشتم, | 12:8 | نويسنده : زهره |

 

حـالا کـه میـخـواهـی بـروی

لطفــا قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار

دلـم را فـرستــاده امـ دنبـالـِـ نخــود سیـــاه . . . !

.

.

.


نـمـی دانـمــ از کجــا نـخــودسیـــاه گیـر آورد!

پشتـِـ سـرتـــ افتـــاد بـه روی سنـگــ فـرشــ هـای پیـــاده رو

 

 



تاريخ : یک شنبه 9 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار, | 8:18 | نويسنده : زهره |

 

دلتنگي خيابان شلوغي است ، كه تو در ميانه اش ايستاده باشي.

ميبيني مي آيند !

ميبيني مي روند !

و تو همچنان ايستاده باشي !!!



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , دلتنگی, | 9:50 | نويسنده : زهره |

 

 

برای تو که معنای باران را از ناودانها نمی پرسی

برای تو که پنجره را به خاطر دیدن خورشید دوست داری

و به یاس به خاطر اینکه بوی یار را دارد احترام می گذاری

هر گاه من نگاه تو را شعر می کنم

اگر کلمات همراه من نباشند دلم می پوسد...

اگر کلمات از من بگریزند و من را تنها بگذارند

 

از درون می گدازم



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، براي تو مي نويسم , | 9:42 | نويسنده : زهره |

 

آفتاب قهر می‌کند با پنجره

و دختری که هر روز

شمعدانی را آب می‌داد

 

دیگر پنجره را باز نمی‌کند



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، شمعدانی, | 9:26 | نويسنده : زهره |

 

این حرف ها را که نمی شود از بلندگو جار زد

برایمان نیمکتی بیاورید

همین دور و برها بگذارید

خودتان هم بروید آن دورها لطفا

 

می خواهیم ساعتی روی این نیمکت زمزمه کنیم.

 



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، زمزمه, | 9:9 | نويسنده : زهره |

 

منتظر من نمانید !

اینهمه عکس بی گوشه دارم

خاطراتی خط خورده

دفتری در باد

و حسرت سادگی هایی دلچسب

پس منتظرم نمانید... کنار چند دل جا مانده

دلواپسی های کشدار دیرسالی

باریکه راه و سایه ای خلوت از باد

امانت غصه های من همین جاست...

 

 

 



تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان , منتظر من نمانید, | 9:0 | نويسنده : زهره |

می دانم که سرت شلوغ است

هر چقدر بخواهی منتظرت می مانم اینجا

روی همین پله ها!

اما زودتر بیا پایین خدا جان

 

این پایین همه با تو کار دارند!



تاريخ : چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، پله پله تا ملاقات خدا, | 10:17 | نويسنده : زهره |

روي بالشي كه از مرگ پرنده ها پر است

نمي توان خواب پرواز ديد. 



تاريخ : دو شنبه 3 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خواب پرواز, | 13:55 | نويسنده : زهره |

 

 بعضي از آدما " خوب نمي بينن "

اما بدتر از اون اينه كه:

" خوبي رو نمي بينن "



تاريخ : دو شنبه 3 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خوبی, | 13:50 | نويسنده : زهره |

 

 از تو ميگذرم بي آنكه ديگر تو را ببينم

از تو ميگذرم بي آنكه خاطره اي را از تو بر دوش بكشم

نميخواهم ديگر طعمي را از عشق بچشم

از تو ميگذرم

تويي كه گذشتي از همه چيز

اين را هم فراموش ميكنم

جاي من در اينجا نيست !!!



تاريخ : دو شنبه 3 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، از تو ميگذرم, | 13:44 | نويسنده : زهره |

  

آدمها فراموش نمي كنند...

فقط ... ديگر

ساكت مي شوند...

همين!



تاريخ : دو شنبه 3 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، فراموش, | 13:35 | نويسنده : زهره |

جدا كه شديم ، هر دو به يك احساس رسيديم

تو به فراغت

من به فراقت      

يك حرف تفاوت كه چيز زيادي نيست!!!

 



تاريخ : چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، تفاوت, | 9:47 | نويسنده : زهره |

 

قرارمان يك مانور كوچك بود

قرار بود تيرهاي نگاهت مشقي باشد

اما ببين ...

يك جاي سالم بر قلبم نمانده است!!!

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، تیر, | 9:34 | نويسنده : زهره |

 

عمري گذشت تا باورمان شد

آنچه را باد برد...

خودمان بوديم...



تاريخ : چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، باد, | 9:13 | نويسنده : زهره |

 

آفتابی در دلم  می درخشد و کهنه کتاب عشق را ورق می زنم

از آن سوی مرگ باز می گردم با سبدی از خواب های سیب آلود

آمده ام به کنار نهر لحظه های آبی رنگ

 

تا بشویم این سیب های خواب آلود



تاريخ : دو شنبه 26 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، سیب, | 12:29 | نويسنده : زهره |

حكايت ما آدم ها...

حكايت كفشايه كه اگه جفت نباشند

هر كدومشون هر چقدر شيك باشند هر چقدر هم نو باشند ؛

تا هميشه لنگه به لنگه اند...

كاش خدا وقتي آدم ها رو مي آفريد ...

جفت هر كس رو باهاش مي آفريد...

تا اين همه آدمهاي لنگه به لنگه زير اين سقف ها...

به اجبار ، خودشون رو جفت نشون نمي داند...           

 



تاريخ : دو شنبه 26 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، لنگه به لنگه, | 11:52 | نويسنده : زهره |

شمع بود، اما کوچک بود. نور هم داشت اما کم بود.
شمعی که کوچک بود و کم، برای سوختن پروانه بس بود.
مردم گفتند: شمع عشق است و پروانه عاشق.
و زمین پر از شمع و پروانه شد.
پروانه ها سوختند و شمع ها تمام شدند.
خدا گفت: شمعی باید دور، شمعی که نسوزد، شمعی که بماند.
پروانه ای که به شمع نزدیک می شود و می سوزد، عاشق نیست.
شب بود، خدا شمع روشن کرد.
شمع خدا ماه بود. شمع خدا دور بود.
شمع خدا پروانه می خواست. لیلی، پروانه اش شد.
بال پروانه های کوچک زود می سوزد، زیرا شمع ها، زیادی نزدیکند.
بال لیلی هرگز نمی سوزد. لیلی پروانه شمع خداست.
شمع خدا ماه است. ماه روشن است؛ اما نمی سوزد.
لیلی تا ابد زیر خنکای شمع خدا می رقصد.



تاريخ : دو شنبه 26 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، شمع, | 9:37 | نويسنده : زهره |

 

از آینه بپرس

نام نجات دهنده ات را

آیا زمین که زیر پای تو می لرزد

تنهاتر از تو نیست؟



تاريخ : جمعه 23 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان , پنجات دهنده, | 9:9 | نويسنده : زهره |

 

 

دختری دلش شکست

رفت و هر چه پنجره

رو به نور بود

بست

لحظه ای گذشت

ناگهان جرقه ای

کور سویی از امید

 

در دلش شکفت

 



تاريخ : جمعه 23 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، نور, | 8:48 | نويسنده : زهره |

 

 

براي دادن گل به ديگران

منتظر مراسم تدفين آنها نباشين

 

 



تاريخ : چهار شنبه 21 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، منتظر, | 8:53 | نويسنده : زهره |

 

 

زندگي مثل يه جاده است

من و تو مسافراشيم

قدر لحظه ها رو بدونيم

ممكنه فردا نباشيم.

 



تاريخ : چهار شنبه 21 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان , من و تو, | 8:15 | نويسنده : زهره |

 

نيمكت با هم بودنمان تنهاست!

من دل نشستن ندارم

تو دليل نشستن باش 



تاريخ : چهار شنبه 21 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، نیمکت , | 8:12 | نويسنده : زهره |

 

 

چترم را؛ 
کنار ایستگاهی در مه، 
جا گذاشته ام
خیس و خسته آمده ام...
و حالا؛
شاعر که نه،
بارانم!‏



تاريخ : سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، چتر, | 10:16 | نويسنده : زهره |

 

 

دلم که می‌گیرد، حجم دنیا کمتر و کمتر می‌شود؛

دلم که می‌گیرد، آفتاب مدام رو به زوال است؛

دلم که می‌گیرد، ابرها همه سیاه می‌شوند و بارانی؛

دلم که می‌گیرد، نسیم طوفانی می‌شود؛

 

اما همیشه دلم که می‌گیرد، خدا نزدیک‌ترین است.

 



تاريخ : سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، خدا نزدیک‌ترین است, | 9:22 | نويسنده : زهره |

زمانی شعر میگفتم برای غربت باران!

ولی حالا خودم تنها ترم از باران!                  



تاريخ : سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، غربت باران, | 8:41 | نويسنده : زهره |

 

سرم را شايد بتوانند ديگران گرم كنند

اما وقتي تو نيستي

 

هيچكس نيست دلم را گرم كند !



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ،دلگرم, | 14:26 | نويسنده : زهره |

 

كاش دنيا يكبار هم كه شده بازيش را به ما ميباخت

 

مگر چه لذتي دارد اين بردهاي تكراري برايش !!!



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، برد, | 11:27 | نويسنده : زهره |

 

 

اين دنيا جاييست كه وقتي زانو هايت را از شدت تنهايي بغل گرفته اي

به جاي همدردي

برايت پول خرد مي اندازند!

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان , تنهایی, | 9:25 | نويسنده : زهره |