آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

 من دلم می خواهد

ساعتی غرق درونم باشم!!

عاری از عاطفه ها

تهی از موج و سراب

دورتر از رفقا

خالی از هرچه فراق!!

من نه عاشق هستم ؛

و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

من دلم تنگ خودم گشته و بس!



تاريخ : چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، من دلم تنگ خودم گشته, | 11:11 | نويسنده : زهره |

 

 من روشنم!

راز دار و دریا تبار

ترانه خوان بادهای در بدر 

غصه چرا می خوری؟!

بی خیال هرچه که بود 

یا هر چه پشت سر!

همیشه پلی برای رفتن هست!

همیشه پلی برای باز آمدن هست

نیاز به گفتن شعر نیست

نیاز به سرودن سپیده نیست 

من دارم با شما حرف می زنم

من خودم روشنم از رویای آدمی 

از عشق!



تاريخ : چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، رویای آدمی , | 11:6 | نويسنده : زهره |

 

 هیس

حواس تنهایی ام را
با خاطرات با تو بودن
پرت کرده ام

بگو کسی حرفی نزند...

بگذار، لحظه ای آرام بگیرم



تاريخ : چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تنهایی ام, | 11:2 | نويسنده : زهره |

 

 چگونه می شود از خدا گرفت چیزی را که نمی دهد ؟!!

می گویند قسمت نیست ، حکمت است
من قسمت و حکمت نمی فهمم
تو خدایی ، طاقت را می فهمی …!





تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، حکمت, | 8:8 | نويسنده : زهره |

 

 دلتنگ که باشی

حتی یک تشابه اسمی ویرانت میکند...!



تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، ویران, | 8:7 | نويسنده : زهره |

 

 شرط دل دادن دل گرفتن است؛

وگرنه یکی بی دل می‌شود و دیگری دو دل ...!



تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، شرط دل , | 8:3 | نويسنده : زهره |

 

 نه نمی دانی...!

هیچکس نمی داند...!
پشت این چهره ی آرام در دلم چه میگذرد...!
نمی دانی...!
کسی نمی داند.....!
این آرامش ظاهــــــر و این دل نـــــــا آرام...!
چقدر خسته ام میکند...!



تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، هیچکس نمی داند, | 8:2 | نويسنده : زهره |

 

 اصولا فراموش کردن کار سختیه...چطوری چیزی فراموش میشه؟

اول باید "بی ارزش" بشه برات٬ بعد کم کم فراموش میشه...

یعنی اتفاقی که قبل از فراموش کردن میوفته ٬ بی ارزش شدنشه...

پس لابد چیزی رو که نمی تونی فراموش کنی٬ برات باارزشه هنوز !!



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، ارزش, | 13:36 | نويسنده : زهره |

 

 چرا به اندازه‌ی نگاه‌هام

تصویر از تو
در یاد ندارم ؟
.
.
.
.
.
کجای روزهایی که گذشت
یادهای امروز
پنهان شده است ... 



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، از تو, | 13:33 | نويسنده : زهره |

 

 دلـــــــتنــــــگم بــــــرای تــــــو

بــــــرای بــــــا تــــــو بــــــودن

ای کــــــاش میــــــشد

در ایــــــن لحــــــظاتــــــ خــــــالی

کمــــــی "تــــــــــو" داشـــتـــم

چقــــــدر آه……

چقــــــدر دلتــــــنگی




تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تو, | 13:5 | نويسنده : زهره |

  

پدر، استاد و مرادم! به روشنی محسوس است که اسلام دارد تولدی دوباره می‌یابد. عوامل این «بعثت اسلامی وجدان‌ها» که عمق و دامنهٔ بسیاری گرفته است متعدد است و اینجا جای طرح و تفسیرش نیست، اما، فکر می‌کنم موثر‌ترین عامل، به بن‌بست رسیدن روشنفکران این عصر است و شکست علم و ناتوانی ایدئولوژی‌ها و به ویژه، آشکار شدن نارسایی‌ها و کژی‌های سوسیالیسم و مارکسیستی و سوسیال دموکراسی غربی است 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:نامه های بزرگان , نامه علی شریعتی به پدرش, | 9:36 | نويسنده : زهره |

  

 

اگر خداوند براي لحظه اي فراموش ميكرد كه من عروسكي كهنه ام و تكه كوچكي از زندگي به من ارزاني ميداشت احتمالا همه آنچه را كه به فكرم ميرسيد نميگفتم بلكه به همه ي چيزهايي كه ميگفتم فكر ميكردم.كمتر ميخوابيدم و بيشتر رويا ميديدم.چون ميدانستم هر دقيقه اي كه چشممان را بر هم ميگذاريم شصت ثانيه ي نو را از دست ميدهيم.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:نامه های بزرگان ,نامه خداحافظي من به تمام دوستدارانم - گارسيا ماركز, | 9:34 | نويسنده : زهره |

 

 طوفاني ست در اين شهر ، همچون دل من

چشمهايم باراني ست

بوي نم قلب خاكي مرا استشمام مي كني؟؟؟

 


 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:دل نوشته های خودم ، گرد باد, | 9:7 | نويسنده : زهره |

 

   اين روزها دلتنگم ...

  باور كن اين يكي ديگر شعر نيست ، گاهي لال مي شوم ...

 آنقدر حرف دارم  ولي ، كلمه ندارم و چنين مي شود كه در تاريكي مطلق آنچنان اشك مي ريزم كه انگار سقف اتاقم چكه كرده و باران مي بارد

آري سخت است

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:دل نوشته های خودم ، روزهاي دلتنگي, | 8:55 | نويسنده : زهره |

   

    ميدانم فاصله من و تو زياد شده

اما نميدانم تو دور شده اي يا من

تو سفر كردي يا من جا ماندم



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:دل نوشته های خودم ، قلب تو, | 8:43 | نويسنده : زهره |

 

سر خاك من

اوني كه بيشتر اذيتم كرد ، بيشتر گريه ميكنه ...

اوني كه نخواست منو ببينه ، بالاخره مياد ديدن جسدم ...

اوني كه حتي نيومد تولدم ، زير تابوتمو گرفته ...

اوني كه سلام نميكرد ، مياد برا خداحافظي ...

عجب روزيه اون روز ...



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب: عشق و عرفان ، عجب روزيه اون روز, | 8:41 | نويسنده : زهره |

 

تمام مزارع را مترسك ها خوردند

بيچاره كلاغ ها كه زير بار تهمت ، سياه شدند ...



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب: عشق و عرفان ، تهمت, | 8:40 | نويسنده : زهره |

 

درد دارد كسي تنهايت بگذارد كه به جرم با او بودن همه تنهايت گذاشتند.



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب: عشق و عرفان ، جرم, | 8:38 | نويسنده : زهره |

 

 میگویند دلتنگ نباشم ....

خدای من ...

انگار به آب میگویند خیس نباش ...!



تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خدای من, | 11:27 | نويسنده : زهره |

 

وا فريادا ز عشق وا فريادا
کارم بيکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا
.ور نه من و عشق هر چه بادا بادا


©©©©©©©©©©


گفتم صنما لاله رخا دلدارا
در خواب نمای چهره باری يارا
گفتا که روی به خواب بی ما وانگه
.خواهی که دگر به خواب بينی ما را


©©©©©©©©©©





ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:مجموعه رباعیات ، رباعیات ابوسعید ابوالخیر, | 10:42 | نويسنده : زهره |

 

پيوسته حدي من به گوشت بادا
قوتم ز لب شكر فروشت بادا
بي من چو شراب ناب گيرى در دست
شرمت بادا وليك نوشت بادا

 

©©©©©©©©©©


اى هجر مگر نهايتى نيست ترا
 وى وعده ى وصل غايتى نيست ترا
اى عشق مرا به صد هزاران زارى
 كشتى و جز اين كفايتى نيست ترا

 

©©©©©©©©©©



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:مجموعه رباعیات ، رباعیات انوری, | 10:40 | نويسنده : زهره |

 

چون یاد کنم طبع طربناک ترا
و آن صورت خوب و سیرت پاک ترا
خواهم که: گذر بر سر خاک تو کنم
در ساعت و بر سر کنم آن خاک ترا


©©©©©©©©©©


گر آدمیی دور شو از دمدمها
ور گرگ نه‌ای مگر و گرد رمها
تا کی ز برای جستن آب رخی؟
از گردن خود فرو نه این مظلمها


©©©©©©©©©©



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:مجموعه رباعیات ، رباعیات اوحدی, | 10:32 | نويسنده : زهره |

 

خوشا آنانکه الله يارشان بي
بحمد و قل هو الله کارشان بي
خوشا آنانکه دايم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بي


©©©©©©©©©©


به صحرا بنگرم صحرا ته وينم
به دريا بنگرم دريا ته وينم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روي زيباي ته وينم


©©©©©©©©©©



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:مجموعه رباعیات ، رباعیات باباطاهر, | 10:31 | نويسنده : زهره |

·      جز نقش تو در نظر نيامد ما را
جز کوي تو رهگذر نيامد ما ر
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نيامد ما را


©©©©©©©©©©


بر گير شراب طرب‌انگيز و بيا
پنهان ز رقيب سفله بستيز و بيا
مشنو سخن خصم که بنشين و مرو
بشنو ز من اين نکته که برخيز و بيا


©©©©©©©©©©



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:مجموعه رباعیات ، رباعیات حافظ, | 10:27 | نويسنده : زهره |

 

·      بـرخيـز و بيـا بتـا بـراي دل ما

ح  کن به جمال خويشتن مشکل ما
يک کوزه شراب تا بهم نوش کنيم
زان پـيـش کـه کـوزه‌هـا کنند از گل ما

·          ©©©©©©©©©©

·         
چون عهده نمي‌شود کسي فردا را
حالي خوش کن تو اين دل شيدا را
مـي نــوش بماهتاب اي ماه که ماه
بـسيــار بتـابـد و نيــابـد مــا را

·          ©©©©©©©©©©



تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:مجموعه رباعیات ، رباعیات خیام, | 10:23 | نويسنده : زهره |

 

بی زحمت تو با تو وصالی است مرا
فارغ ز تو با تو حسب حالی است مرا
در پیش خیال تو خیال است تنم
پیوند خیال با خیالی است مرا


©©©©©©©©©©


غم کرد ریاض جان مه و سال مرا
آئینه ندارد دل خوشحال مرا
صیاد ز بس که دوستم می‌دارد
بسته است در آغوش قفس بال مرا

 

©©©©©©©©©©





ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:مجموعه رباعیات ، رباعیات خاقانی, | 9:0 | نويسنده : زهره |

 

هر ساعتم اندرون بجوشد خون را
واگاهی نیست مردم بیرون را
الا مگر آنکه روی لیلی دیدست
داند که چه درد می‌کشد مجنون را؟

©©©©©©©©©©


عشاق به درگهت اسیرند بیا
بدخویی تو بر تو نگیرند بیا
هرجور و جفا که کرده‌ای معذوری
زان پیش که عذرت نپذیرند بیا

©©©©©©©©©©





ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:مجموعه رباعیات ، رباعیات سعدی, | 8:44 | نويسنده : زهره |

 

عشقست مرا بهینه‌تر کیش بتا
نوشست مرا ز عشق تو نیش بتا
من می‌باشم ز عشق تو ریش بتا
نه پای تو گیرم نه سر خویش بتا

©©©©©©©©©©


در دست منت همیشه دامن بادا
و آنجا که ترا پای سر من بادا
برگم نبود که کس ترا دارد دوست
ای دوست همه جهانت دشمن بادا


©©©©©©©©©©



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:مجموعه رباعیات ، رباعیات سنایی, | 8:36 | نويسنده : زهره |

 

 بر سنگ قبر من بنويس خسته بود

اهل زمين نبود ، نمازش شكسته بود

 

بر سنگ قبر من بنويسيد ، پاك بود

چشمان او دائما از اشك شسته بود

 

بر سنگ قبر من بنويسيد اين درخت عمر

براي هر تبر و تيشه ، دسته بود



تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، سنگ قبر, | 8:33 | نويسنده : زهره |

 

 آدم حق دارد كم بياورد

اما حق ندارد براي كسي كه دوستش دارد

كم بگذارد



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، حق, | 17:24 | نويسنده : زهره |

 

 دنيا براي خودشان ...

من فقط آرامشي ميخواهم

خلوتي مي خواهم

تو باشي و من در كنارم

تو سكوت كني و من گوش كنم

و من آرام بگويم تو را دوست دارم

و تو گوش كني و آرام بگويي ...

من هم ...



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تو باشي و من, | 17:20 | نويسنده : زهره |

 

 شبیه برگ پاییزی پس از تو قسمت بادم

خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت ازیادم

خداحافظ واین یعنی در اندوه تو میمرم

در این تنهایی مطلق که می بندد به زنجیرم

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

و برف نا امیدی ب سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق و از دلبستگی هایم؟

چگونه می روی با اینکه می بینی چه تنهایم؟

خداحافظ ،تو ای همپای شب های غزل خوانی

خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ، بدون تو گمان کردی که میمانم

خداحافظ، بدون من یقین دارم که میمانی

 

 



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ،خداحافظ, | 17:6 | نويسنده : زهره |

 

 همیشه مهم توبودی اگه غروری بود برای تو بود......

اگه احساسی بود بازم برای تو بود....

و من قانع به یه نگاهت بودم........نگاهی که همیشه یه چیزی شبیه غم غریب یا یه غروب پاییزی توش بود .........

یه حسی بهم میگفت باهات نمی مونه وحالا نمیدونم حرفات رو باور کنم یا کارات رو.......

دل به کلمات عاشقانت بسپارم یا از کارای نا مهربونت دلگیر بشم.......

می بینی هنوز هم برنده ی این بازی تویی و هنوزم دل من نمیخواد مرگ عاطفه هارو باور کنه.......



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، مرگ عاطفه ها, | 17:4 | نويسنده : زهره |

 

 اي رفيق !

به كدامين گناه ناكرده ، تازيانه مي زني بر اعتمادم ...



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تازیانه, | 17:0 | نويسنده : زهره |

 

 عشق رازي است مقدس

براي كساني كه عاشقند ؛

عشق هميشه بي كلام مي ماند

اما براي كساني كه عشق نمي ورزند

عشق شوخي بيرحمانه اي بيش نيست!



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، عشق, | 10:21 | نويسنده : زهره |

 

 رد نگاهت را نگرفتم

نمي خواستم ببينم چشمهايت به چشم هاي ديگري اميد بسته اند .



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، رد نگاهت, | 10:5 | نويسنده : زهره |

 

برف زیبایی که از نیمه های شب قبل باریدن گرفته بود ، همچون لباسی چشم نواز بر تن عروس زمین 


نشست .وقتی وارد شرکت شدم .از تاثیر دیدن مناظر زیبای شهر ، لبریز از احساسی لطیف بودم . تمام تلاشم را بکار گرفتم تا خود را به دلیل اتفاقات پیش بینی نشده امروز نگران نکنم .با این حال تمام حواسم به در بسته اتاق آقای متین بود و هرچند لحظه یکبار نگاهم بی اختیار به آن سمت کشیده می شد، ولی با تمام دلهره من، هیچ حادثه ای رخ نداد و آقای متین اصلا از اتاقش خارج نشد!بعد از ظهر در حال بررسی پرونده ای که خانم کریمی به دستم داده بود، بودم که حضور شخصی را در کنار میز احساس کردم.به تصور اینکه فرشاد است گفتم:



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:, | 9:15 | نويسنده : زهره |

 چشم هایی به رنگ عسل . قسمت ششم

 

- آخرین گاز را بهم به سیب زدم و با خنده دستهایم را بهم

کوبیدم :

خب......... قصه ما به سر رسید ، کلاغه به خونه اش نرسید!

کتی و ژاله بدون اینکه به این شیطنت بخندند، اشکهایشان را پاک کردند و یکی یکی گونه ام را بوسیدند .تازه دریافتم که خودم هم گریه کرده ام! چشمهای هر سه نفرمان حسابی قرمز و و بدرنگ شده بود .مدتی در سکوت به نقطه نامعلومی خیره شدم .هیچکدام حرفی برای تسلی دادن یکدیگر نداشتیم و فقط صدای فین فینمان شنیده می شد. برای از بین بردن جو سنگین بوجود آمده گفتم:



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:, | 9:8 | نويسنده : زهره |

 

 از من به من نصيحت

اونيكه يك بار تنهات گذاشته ، بازم تنهات ميزاره

اونيكه يك بار بهت خيانت كرده ، بازم خيانت مي كنه

اونيكه يك بار رفيق نيمه راه شد ، بازم وسط راه رهات ميكنه

"اونيكه رفته ديگه رفته "



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، اونيكه رفته ديگه رفته, | 8:30 | نويسنده : زهره |

 

 صداي شكستن دلم مگر چه اندازه دلنشين است ؟!

كه براي شنيدنش ترفندها ميزني؟؟؟



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان , شكستن , | 8:14 | نويسنده : زهره |