آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

وقتي تمام شهر

ديگر دري به روي تو ، خود را نمي گشود

دستان گرم رفيقي نيافتي

آغوش مهر كسي ، عاشقت نشد

با آن دل شكسته ، كسي مهربان نبود

وقتي كه كوبه هاي نكوبيده اي نماند



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، آري ، بزن تو زنگ خدا را ، غريب عشق, | 8:13 | نويسنده : زهره |

  
پس از آفرینش آدم خدا گفت به او: نازنینم آدم...
با تو رازی دارم...
اندکی پیشترآی ...
آدم آرام و نجیب ، آمد پیش
زیر چشمی به خدا می نگریست ...
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست ...



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید, | 8:12 | نويسنده : زهره |

 

 ياد من باشد

دو ركعت راز بگويم با او

و بخواهم از او ، كه مرا دريابد

و دل از هر چه سياهي ست ، بشويم فردا

روزن دل بگشايم بر عشق ، تا كه آن نور بتابد بر دل ، تا دلم گرم شود ، يخ دل آب كنم ، تاكه دلگرم شوم



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 10 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، ياد من باشد فردا حتما, | 13:2 | نويسنده : زهره |

 

 قصه ای دارم!
غصه ام در دل آن جامانده
گاه گاهی دل من میگیرد
بیشتر هنگام غروب
در همان وقت خدا نیزپر از تنهایست
جز خدا نیز کسی تنها نیست
وخدایی که در این نزدیکیست
در همین لحظه به هنگام طلوع
که اذان سردادند
من وضو خواهم ساخت
اشک چشمانم را
تابه سر منزل زیبای حقیقت برسم




تاريخ : شنبه 10 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، هنگام غروب, | 12:49 | نويسنده : زهره |

 

میگویند یک روزی هست

که چرتکه دست میگیرند و حساب و کتاب میکنند
و آن روز تو باید تاوان آنچه با من کردی را بدهی!

فقط نمیدانم
تاوان دادن آن موقع تو، به چه درد من می خورد!؟



تاريخ : شنبه 10 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، حساب و کتاب, | 11:25 | نويسنده : زهره |

 

از خانه آمدم كه بيايم مگر تو را از ترس آنكه ، گم نكنم راه خانه را

من خرده هاي نان به پشت سرم ريختم به شوق شايد كه خرده نان باشد نشان راه

اما به پشت سر كه نظر كرده ، ديده ام گويا تمام خرده نان ريخته در اين مسير را گنجشگكان خُرد با يا كريم پشت سر ، بر چيده خورده اند

آري هزار شكر



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 10 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، تكه هاي نور , | 10:9 | نويسنده : زهره |

 

تنها كه باشي ، تفريحت ميشه نگاه كردن به صفحه مانيتورت

بدون اينكه بدوني ساعت ها ميگذره ...



تاريخ : شنبه 10 آبان 1393برچسب: عشق و عرفان ، نگاه كردن, | 10:3 | نويسنده : زهره |

 

امروز كسي از من پرسيد چند سال داري؟

گفتم: روزهاي تكراري زندگيم را كه خط بزنم

كودكي چند ساله ام!



تاريخ : شنبه 10 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، روزهاي تكراري, | 10:2 | نويسنده : زهره |

 

تو زندگي از يه جايي به بعد ديگه بزرگنميشي ؛ پير ميشي !

از يه جايي به بعد ديگه خسته نميشي ؛ ميبري !

از يه جايي به بعد ديگه تكراري نيستي ؛ زياديي !!!



تاريخ : جمعه 9 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، تو زندگي, | 9:27 | نويسنده : زهره |

يه سري از حرفها هستند كه امكان نداره بشه به گفتار تبديلشون كرد؛

اين حرفا معمولا به اشك تبديل ميشن...



تاريخ : جمعه 9 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، حرف به اشك, | 9:26 | نويسنده : زهره |

 

از ديگران بپرسيد يك شب چند روز ميگذرد؟

مطمئن باشيد كساني كه به شما ميخندند آدم هاي تنهايي نيستن!



تاريخ : جمعه 9 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، يك شب چند روز, | 9:24 | نويسنده : زهره |

 

آفتاب با طلوعش امید دوباره دیدن تو را بر دلم ننشاند    

و غروب حسرت دیدار تو را با  خود به پشت کوهها نبرد...

می روم جایی که گلی به عشق تو جوانه نزند...

و پرنده به خیال تو آواز سر ندهد...

می روم جایی که آسمانش به رنگ آسمان تو نباشد...

جایی که آدمهایش به جای بی تفاوتی صمیمیت را به یکدیگر هدیه دهند...

جایی که عشق رنگ نباخته باشد و دل ها به یاد هم در تپش باشد...




ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، می روم جایی که نشانی از تو نباشد, | 10:1 | نويسنده : زهره |

 

بعضي ها گريه نمي كنند اما ...

از چشم هايشان معلوم است كه اشكي به بزرگي يك سكوت گوشه چشمشان به كمين نشسته ...

 



تاريخ : پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، کمین, | 9:54 | نويسنده : زهره |

 

هي پاييز ابرهايت را زود بفرست

شستن اين گرد غم از دل من

چندين پاييز باران ميخواهد ...



تاريخ : چهار شنبه 7 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، گرد غم, | 8:40 | نويسنده : زهره |

  

کجای قصه زندگی من نوشته بودی نامت را؟ ابتدا یا انتها؟

روزی زود آمدی و زود رفتی. روز دیگر دیر آمدی و میخواهی باشی. در این کویر خشک و سرد که احساسم را خشکانده کجا می خواهی بایستی. بی احساس برگی بر درخت نمی ماند و جوانه ای ریشه نمی دواند در دل هیچ زمینی. توی کدامین گلدان این بذر پر از عشق را بکارم تا بروید و جوانه زند و باز زندگی لبخندی دیگر زند . اینجا همه جا خشک خشک است. سرد سرد.



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 7 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، قصه زندگی من, | 8:30 | نويسنده : زهره |

 

دلم براي پاييز خودم تنگ شده

دل پاييزي خودم

كاش اشكي بود دلم را ميشست

اين روزها آسمان دلم ، آنقدر ابريست كه پاييز هم براي آمدنش استخاره ميكند.



تاريخ : چهار شنبه 7 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، آسمان دلم, | 8:21 | نويسنده : زهره |

 

رد پاي عطر پاييز را ميگيرم

كوچه به كوچه

رويا به رويا

در انتهاي كوچه باغ به جاي خاليت ميرسم

چه سخت است حضور عطر تو ميان برگ هاي پاييز زده !



تاريخ : چهار شنبه 7 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، عطر پاییز, | 8:14 | نويسنده : زهره |

 

شاخه با ريشه خود حس غريبي دارد

باغ امسال چه پاييز عجيبي دارد

غنچه شوقي به شكوفا شدنش نيست

با خبر گشته كه دنيا چه فريبي دارد 



تاريخ : چهار شنبه 7 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، باغ امسال, | 8:13 | نويسنده : زهره |

 

 با توام

ای لنگر تسکین!

ای تکان‌های دل!

ای آرامش ساحل!

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 6 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ,هر چه هستی باش, | 13:11 | نويسنده : زهره |

 

 نمي شود تو خداي من باشي و حضور ديگري خلوت خيالم را بر هم زند

نمي شود تو جانبخش من باشي و انبوه دردهاي در هم تنيده جانم را بكاهد

نمي شود تو عاشق من باشي و عشق در نگاه و كلام من جاري نباشد



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 5 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، آشنايي حضور تو , | 8:18 | نويسنده : زهره |

 

 فانوس اشك هايتان را روشن كنيد

ماه غريبي شهيد نينواست.



تاريخ : دو شنبه 5 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، فانوس اشك, | 8:17 | نويسنده : زهره |

 

 فرشته ها از امشب صبوي غم مي نوشن

دوباره اهل جنت پيرهن سياه مي پوشن



تاريخ : دو شنبه 5 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، صبوي غم , | 8:12 | نويسنده : زهره |

 

 اردوي محرم به دلم خيمه به پا كرد

دل را حرم و بارگه خون خدا كرد



تاريخ : دو شنبه 5 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، خیمه, | 8:12 | نويسنده : زهره |

 

 تا دل ز غم تو گشت بي تاب حسين

اين چشم تهي نگشت از آب حسين

عمري است نيازمند اين درگاهم

يك لحظه گداي خويش درياب

آنان كه به گوش دل شنيدند تو را

رفتند و به پاي دل رسيدند تو را

آن كوردلان كه بر دلت تير زدند

ديدند تو را ، ولي نديدند تو را



تاريخ : دو شنبه 5 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، بي تاب حسين, | 8:9 | نويسنده : زهره |

 

 دلم مست و لبم مست و سرم مست

بخون اي دل كه صبرم رفته از دست

بخون اي دل محرم اومد از راه

بخون اجر تو با عباس بي دست



تاريخ : دو شنبه 5 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، صبرم رفته از دست, | 8:8 | نويسنده : زهره |

 خلائق خاك بر سر جملگي كنيد

محرم ماه خون آمد عزاداري كنيد

ز خاك نينوا فرياد مي خيزد چنين

حسينم يار مي خواهد ، وفا داري كنيد.



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، وفا داري, | 13:28 | نويسنده : زهره |

 

 تا بال و پر عشق به جانم دادند

در وادي عاشقان مكانم دادند

گفتم كه كجاست كعبه اهل ولا

درگاه حسين را نشانم دادند



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، وادي عاشقان , | 13:26 | نويسنده : زهره |

 

 عطري كه از حوالي پرچم وزيده است ...

ما را به سمت آقا كشيده است

از صحن هر حسينيه تا صحن كربلا ...

صد كوچه وا كنيد محرم رسيده است.



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان , محرم رسیده است, | 13:25 | نويسنده : زهره |

 

 منزلگه عشاق دل آگاه حسين است

بيراهه نرو ساده ترين راه حسين است        

از مردم گمراه جهان راه نجويد نزديكترين راه به الله حسين است.



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، منزلگه عشاق, | 13:24 | نويسنده : زهره |

 

 باز محرم رسيد ، ماه عزاي حسين

سينه ما مي شود ، كرب و بلاي حسين

كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه

تا كه بگيرم صفا ، من ز صفاي حسين



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، صفای حسین, | 13:21 | نويسنده : زهره |

 

 کاش یه چاپ قدیمی از خودم داشتم

احساس می کنم خیلی عوض شدم!



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، چاپ قدیمی, | 8:46 | نويسنده : زهره |

  

چقدر خنده دار است

شناسنامه ام را مي گويم

امروز نگاهش ميكردم

صفحه وفاتش سفيد است

با اينكه سالهاست من مرده ام !!!



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، سالهاست, | 8:42 | نويسنده : زهره |

 

 فـــصــل هــای زنــدگـــی ام را به هــم ریختـــه ای...

آنـــگونه نـــــــــــــــه...

ایـــــنـــگونــــه فصـــل ها را بــه هــــم بــریـــز...

تــــعادل زمــــــــــین و فصــــول را...

یـــــــــک فصـــــــــلم کـــــــن...

برگــــــرد و بمـــــــان...

تــــا بـــــــــــهار...

تنـــــــها فصــــل زندگــــــــی ام باشـــــد.. نـــــــه پایـــــیــــــز



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، تا بهار, | 8:36 | نويسنده : زهره |

 

آدم باید ی "تو" داشته باشه...

که هر وقت دلش از این دنیا و آدماش گرفت

بگه بی خیال خوبه که "تو"هستی...



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، تو, | 8:32 | نويسنده : زهره |

 

بعضی چیزا رو نمیشه نوشت نه که نشه نوشت... اون حس نابی که فقط خودت تو وجودت حس کردی!

نه به خط و نه به نوشته قابل درک نیست... باید بذاری توی قلب خودت بمونه!شیرینیش رو فقط خودت! میفهمی و بس...
گاهی میخوای یه "دوستت دارم" بنویسی و بچسبونی هر جا که دلت خواست...

هر کی هم دید در جواب توضیحی که ازت میخوان فقط یه لبخند بزنی...
لبخند...:))))))) و هیچی نگی! همین!



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، حس ناب, | 8:19 | نويسنده : زهره |

 

آرام بی آرام.... 

نه این است که حرفی برای گفتن نیست!

نه حتّی نشان از رضایت دارد!

وقتی گوشی نباشد، ...

فریاد بیهوده­ ترین کار دنیا ست!!!



تاريخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، فرياد, | 8:17 | نويسنده : زهره |

 

  حرف هایی هست

بدجور دل میشکنند

بدجور دل می سوزانند

بدجور خراب میکنند

حرفهایی از

نزدیکترین کسانت !

از عزیزترین کسانت

گاهی دلت میخواهد

نزدیک ترین ، آنقدر عزیز نبود

یا اگر بود

کمی بیشـــتر

حواسش

به تاثیر حرفهایش بود...

 

 

 



تاريخ : جمعه 2 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، گاهی دلت میخواهد, | 8:24 | نويسنده : زهره |

 

 زندگی همین است

هر خاطره ! غروبی دارد

و

هر غروبی خاطره ای!...



تاريخ : جمعه 2 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، زندگی , | 8:21 | نويسنده : زهره |

 

 گاهی دلم میخواهد همه چیز تار و خاکستری نباشد...

سفید باشد... یا حداقل آبی!...

گوش هایم را بگیرم و آرام آرام پیش روم...

دلم یک حس سرد میخواهد...

مثل وقتی که سرت را زیر آب میکنی و همه چیز در کندی زمان و آبی! مکان پیش می رود

 آرام آرام...

دلم آرامش میخواهد...



تاريخ : جمعه 2 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، آرامش , | 8:17 | نويسنده : زهره |

 

 خودم را دوست دارم

از روزی که دریافته ام

جز خودم کسی را ندارم

که دلداریم بدهد

و با همه ی بدیهایم

ترکم نکند 

از وقتی خودم را دوست دارم

دیگر تنها نیستم. 



تاريخ : جمعه 2 آبان 1393برچسب:عشق و عرفان ، تنها نیستم, | 8:14 | نويسنده : زهره |