آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

 شرط دل دادن دل گرفتن است؛

وگرنه یکی بی دل می‌شود و دیگری دو دل ...!



تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، شرط دل , | 8:3 | نويسنده : زهره |

 

 نه نمی دانی...!

هیچکس نمی داند...!
پشت این چهره ی آرام در دلم چه میگذرد...!
نمی دانی...!
کسی نمی داند.....!
این آرامش ظاهــــــر و این دل نـــــــا آرام...!
چقدر خسته ام میکند...!



تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، هیچکس نمی داند, | 8:2 | نويسنده : زهره |

 

 اصولا فراموش کردن کار سختیه...چطوری چیزی فراموش میشه؟

اول باید "بی ارزش" بشه برات٬ بعد کم کم فراموش میشه...

یعنی اتفاقی که قبل از فراموش کردن میوفته ٬ بی ارزش شدنشه...

پس لابد چیزی رو که نمی تونی فراموش کنی٬ برات باارزشه هنوز !!



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، ارزش, | 13:36 | نويسنده : زهره |

 

 چرا به اندازه‌ی نگاه‌هام

تصویر از تو
در یاد ندارم ؟
.
.
.
.
.
کجای روزهایی که گذشت
یادهای امروز
پنهان شده است ... 



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، از تو, | 13:33 | نويسنده : زهره |

 

 دلـــــــتنــــــگم بــــــرای تــــــو

بــــــرای بــــــا تــــــو بــــــودن

ای کــــــاش میــــــشد

در ایــــــن لحــــــظاتــــــ خــــــالی

کمــــــی "تــــــــــو" داشـــتـــم

چقــــــدر آه……

چقــــــدر دلتــــــنگی




تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تو, | 13:5 | نويسنده : زهره |

 

سر خاك من

اوني كه بيشتر اذيتم كرد ، بيشتر گريه ميكنه ...

اوني كه نخواست منو ببينه ، بالاخره مياد ديدن جسدم ...

اوني كه حتي نيومد تولدم ، زير تابوتمو گرفته ...

اوني كه سلام نميكرد ، مياد برا خداحافظي ...

عجب روزيه اون روز ...



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب: عشق و عرفان ، عجب روزيه اون روز, | 8:41 | نويسنده : زهره |

 

تمام مزارع را مترسك ها خوردند

بيچاره كلاغ ها كه زير بار تهمت ، سياه شدند ...



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب: عشق و عرفان ، تهمت, | 8:40 | نويسنده : زهره |

 

درد دارد كسي تنهايت بگذارد كه به جرم با او بودن همه تنهايت گذاشتند.



تاريخ : دو شنبه 28 مهر 1393برچسب: عشق و عرفان ، جرم, | 8:38 | نويسنده : زهره |

 

 میگویند دلتنگ نباشم ....

خدای من ...

انگار به آب میگویند خیس نباش ...!



تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خدای من, | 11:27 | نويسنده : زهره |

 

 بر سنگ قبر من بنويس خسته بود

اهل زمين نبود ، نمازش شكسته بود

 

بر سنگ قبر من بنويسيد ، پاك بود

چشمان او دائما از اشك شسته بود

 

بر سنگ قبر من بنويسيد اين درخت عمر

براي هر تبر و تيشه ، دسته بود



تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، سنگ قبر, | 8:33 | نويسنده : زهره |

 

 آدم حق دارد كم بياورد

اما حق ندارد براي كسي كه دوستش دارد

كم بگذارد



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، حق, | 17:24 | نويسنده : زهره |

 

 دنيا براي خودشان ...

من فقط آرامشي ميخواهم

خلوتي مي خواهم

تو باشي و من در كنارم

تو سكوت كني و من گوش كنم

و من آرام بگويم تو را دوست دارم

و تو گوش كني و آرام بگويي ...

من هم ...



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تو باشي و من, | 17:20 | نويسنده : زهره |

 

 شبیه برگ پاییزی پس از تو قسمت بادم

خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت ازیادم

خداحافظ واین یعنی در اندوه تو میمرم

در این تنهایی مطلق که می بندد به زنجیرم

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

و برف نا امیدی ب سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق و از دلبستگی هایم؟

چگونه می روی با اینکه می بینی چه تنهایم؟

خداحافظ ،تو ای همپای شب های غزل خوانی

خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ، بدون تو گمان کردی که میمانم

خداحافظ، بدون من یقین دارم که میمانی

 

 



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ،خداحافظ, | 17:6 | نويسنده : زهره |

 

 همیشه مهم توبودی اگه غروری بود برای تو بود......

اگه احساسی بود بازم برای تو بود....

و من قانع به یه نگاهت بودم........نگاهی که همیشه یه چیزی شبیه غم غریب یا یه غروب پاییزی توش بود .........

یه حسی بهم میگفت باهات نمی مونه وحالا نمیدونم حرفات رو باور کنم یا کارات رو.......

دل به کلمات عاشقانت بسپارم یا از کارای نا مهربونت دلگیر بشم.......

می بینی هنوز هم برنده ی این بازی تویی و هنوزم دل من نمیخواد مرگ عاطفه هارو باور کنه.......



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، مرگ عاطفه ها, | 17:4 | نويسنده : زهره |

 

 اي رفيق !

به كدامين گناه ناكرده ، تازيانه مي زني بر اعتمادم ...



تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تازیانه, | 17:0 | نويسنده : زهره |

 

 عشق رازي است مقدس

براي كساني كه عاشقند ؛

عشق هميشه بي كلام مي ماند

اما براي كساني كه عشق نمي ورزند

عشق شوخي بيرحمانه اي بيش نيست!



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، عشق, | 10:21 | نويسنده : زهره |

 

 رد نگاهت را نگرفتم

نمي خواستم ببينم چشمهايت به چشم هاي ديگري اميد بسته اند .



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، رد نگاهت, | 10:5 | نويسنده : زهره |

 

 از من به من نصيحت

اونيكه يك بار تنهات گذاشته ، بازم تنهات ميزاره

اونيكه يك بار بهت خيانت كرده ، بازم خيانت مي كنه

اونيكه يك بار رفيق نيمه راه شد ، بازم وسط راه رهات ميكنه

"اونيكه رفته ديگه رفته "



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، اونيكه رفته ديگه رفته, | 8:30 | نويسنده : زهره |

 

 صداي شكستن دلم مگر چه اندازه دلنشين است ؟!

كه براي شنيدنش ترفندها ميزني؟؟؟



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان , شكستن , | 8:14 | نويسنده : زهره |

  

اون لحظه كه گفتي :

يكي بهتر از تو را پيدا كردم ...

ياد اون روزايي افتادم كه به صدتا بهتر از تو گفتم

من بهترينو دارم ...



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان , لحظه, | 8:13 | نويسنده : زهره |

 

 از سرنوشت پرسيدم : با آنكه ما را بازي گرفتن چه كنم؟

انگشت بر لبانم گذاشت و گفت:

بسپارش به ما كه هيچ احدي از سرنوشت خويش خبر ندارد...

 



تاريخ : سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:عشق و عرفتن ، سرنوشت, | 8:11 | نويسنده : زهره |

 

 مي انديشم

به روياهاي سرد و خاموش

به فرصت هاي سوخته زندگي

به آرزوهاي رشد نكرده و كوچك مانده

به ضربات سهمگين روزگار

به كوه آتش فشان درون ، كه گاه و بيگاه مي تازد

به خاطرات پير كودكي

به ذهن پژمرده ي روح

و به سرنوشت نانوشته آينده 



تاريخ : شنبه 19 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، سرنوشت, | 10:56 | نويسنده : زهره |

 

 شب هايم را به خواب نمي دهم...

حتي با يادت ...



تاريخ : شنبه 19 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خواب, | 10:51 | نويسنده : زهره |

  

يادت باشد

من هم

يادي دارم

كه يادش مي ماند



تاريخ : شنبه 19 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، یاد, | 9:25 | نويسنده : زهره |

 

 متنفرم ؛

از اين تصميم گرفتن هاي يك طرفه

از اين" رفتن هاي به خاطر خودت "

از اين آدم هايي كه " به نام من " و " به كام خود " عمل ميكنند ...!!!



تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، يك طرفه, | 20:0 | نويسنده : زهره |

 

 اين منصفانه نيست كه تو چون عابري ميگذري

و من در فريادهاي دلم ، از نام تو

براي هميشه كر ميشوم.



تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، نام تو, | 19:53 | نويسنده : زهره |

 

 درست زماني كه سرت جاي ديگري گرم است ؛ دل من همين جا يخ مي زند !

چه فاصله زيادي است از سر تو تا دل من ...

 



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دل من, | 18:21 | نويسنده : زهره |

       

          کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود

ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم

نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ برلب داشته باشم

ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم

 



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، فراموش, | 18:10 | نويسنده : زهره |

 

 آنکس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد

  رهگذری بود که روی برگ های پاییزی راه میرفت واین صدای:

               خش خش برگ ها..............................

  همان آوازی بود که من گمان میکردم میگوید:

              دوستت دارم.....................................



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، رهگذر, | 18:8 | نويسنده : زهره |

 

 چه تقدير بديست !!!

من اينجا بي تو مي سوزم

و تو آنجا با او مي سازي ...



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تقدیر, | 14:2 | نويسنده : زهره |

  

احساس مي كنم بازي را بد باختم

حواست هست

من يارت بودم نه حريفت...



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، باختم, | 14:0 | نويسنده : زهره |

  

یک روز احساس کردم اگر او را با یک غریبه ببینم تمام شهر را به آتش خواهم کشید...

 اما امروز حتی کبریتی هم روشن نمیکنم تا ببینم او کجاست و با کیست...

روزی که به دنیا آمدم در گوشم خواندند اگر می خواهی در دنیا خوشبخت شوی همه را دوست بدار...

حال که دیوانه وار دوستش دارم می گویند فراموش کن!!!



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، می گویند فراموش کن, | 12:29 | نويسنده : زهره |

  

افسوس که کسی نیست........

افسوس که کسی نیست تاگذشته های پرملالم را از من بگیرد

وآینده ای پراز شادی را به قلبم هدیه کند

 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، افسوس که کسی نیست, | 11:41 | نويسنده : زهره |

 

 وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند،

 وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است،

وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند...

 و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي تمام عالم را قفس مي بينم...

بي اختيار از کنار آنهايي که دوسشان دارم.. بي تفاوت مي گذرد... 



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، غریبه, | 11:24 | نويسنده : زهره |

  

اگر ميشود دستم را بگير !

 

دارم ب يادت ... مي افتم...



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دستم را بگیر, | 11:23 | نويسنده : زهره |

 

 اين جا ...

مهم نيست كجاست ...

بي تو ...

همه جا دور دست است ...



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، بي تو, | 11:22 | نويسنده : زهره |

 

 بايد واژه ها را ادب كنم ...

يعني چه كه تا پلك به هم ميزنم چراغ به دست مي گيرند و صفحه را روشن ميكنند

از خاطرات تو ...



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خاطرات تو, | 9:12 | نويسنده : زهره |

 

 وقتي چشمانم را روي هم مي گذارم

خواب مرا نمي برد

تو را مي آورد ، از ميان فرسنگ ها فاصله ...



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، فاصله, | 8:47 | نويسنده : زهره |

 

 گيرم كه يادم را حاشا كني ...

با ديوار بلند خاطراتم چه ميكني ؟!



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خاطراتم, | 8:22 | نويسنده : زهره |

 

 اگرچه از تو دور هستم

اما تو را در قلب خويش حس ميكنم

حتي نزديك تر از آن دو عاشقي كه در آغوش هم هستند.



تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393برچسب:عشق و عرفان ، قلب خويش, | 8:18 | نويسنده : زهره |