آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

عادت كرده ام تنها توي كافه اي بنشينم

از پشت پنجره آدم ها را ببينم

 

قهوه ي اي تلخ بنوشم و تا خانه با نبودنت پياده راه بروم



تاريخ : شنبه 13 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، پشت پنجره, | 9:1 | نويسنده : زهره |

 

گاهی ما کویریم و خدا باران،

خدا بر ما می بارد،

یکریز و بی امان،

اما کویر خشک است!

اما کویر سفت است!

بارش خدا بر آن فرو نمی رود،

انبوه می شود و راه می افتد،

و سیل به پا می شود،

پر هیاهو و پر غوغا!!

نام این سیل به راه افتاده عشق است، عشق پر هیاهو!!

اما گاهی، ما باغیم و خدا برف،

خدا بر ما می بارد،آرام و بی صدا!

خاک نرم است و پذیرا،

خاک بر آن می نشیند و ذره ذره در آن نفوذ می کند،

و بی هیچ غوغایی، بی هیچ هیاهو،

و کم کم در آن پایین، در عمق پنهان روح،

سفره های آب پهن می شود، اما ما خاموشیم!!

 

هرچند باز عاشقیم...



تاريخ : جمعه 12 دی 1393برچسب:عشق و عرفان , کویر خشک, | 12:15 | نويسنده : زهره |

 

تـو هم تلخ بودی ! تلــخ !

درست مثل قطره های فلج اطفالی که در کودکی به خوردم می دادند !

غافل از اینکه این بار تلخی تــو دلم را فلــج کرد . . . !

 

 



تاريخ : پنج شنبه 11 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، تلخی تو, | 9:37 | نويسنده : زهره |

 

 

مي گويند با چشمان بسته نمي شود ديد

آري مي شود

من هر شب به اميد ديدن تو چشمانم را ميبندم ...



تاريخ : سه شنبه 9 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، ديدن تو, | 11:3 | نويسنده : زهره |

 

 

وقتي دير آمدي دلم هزار راه نرفت

يك راه رفت

آن هم خانه ي رقيب !!!



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:عشق و عرفان , يك راه, | 12:33 | نويسنده : زهره |

 

خدايا فكر كنم بايد جامو عوض كنم

آخه هر چي داد ميزنم صدام بهت نميرسه.



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، صدا, | 12:26 | نويسنده : زهره |

 

 

آب نريختم كه برگردي

آب ريختم تا پاك شود ، هر چه رد پاي توست

 

از زندگي ام ...



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، رد پا, | 12:11 | نويسنده : زهره |

 

كافه چي ...

امشب قهوه نمي خواهم

فقط بگو امروز به كافه ات سر زد؟

روي كدام صندلي نشست؟

آهاي كافه چي حواست هست؟

قهوه نمي خواهم ، جواب مي خواهم!

 



تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:عشق و عرفان , کافه چی, | 11:51 | نويسنده : زهره |

 

 

خدايا !

ببخش كه امانت دار خوبي نبودم...

دلي كه داده بودي شكست ...



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:عشق و عرفان , امانت دار, | 17:54 | نويسنده : زهره |

 

خدايا ...

آغوشت را امشب به من مي دهي؟

براي گفتن چيزي ندارم

اما براي شنفتن حرف هاي تو گوش بسيار ...

مي شود من بغض كنم

تو بگويي: مگر خدايت نباشد كه تو اينگونه بغض كني ...

مي شود من بگويم خدايا؟

تو بگويي: جان ِ دلم ...

مي شود بيايي؟

تمنا مي كنم ...


 



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:عشق و عرفان , مي شود من بگويم خدايا؟, | 17:45 | نويسنده : زهره |

 

دلم بهانه ي " تو " را دارد!

تو مي داني بهانه چيست؟

بهانه ، همان است كه شب ها خواب از چشم خيس من مي دزدد

بهانه همان است كه روزها ميان انبوهي از آدم ها ، چشمانم را پي تو مي گرداند.

بهانه همان صبري است كه به لبانم سكوت مي دهد ؛ تا گلايه اي نكنم از " نبودنت "



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، بهانه, | 17:38 | نويسنده : زهره |

 

 اگر جاي دانه هايت را كه روزي كاشته اي فراموش كردي

باران ؛ روزي به تو خواهد گفت كجا كاشته اي ...

پس " خير " را بكار

 روي هر زميني ...

و زير هر آسماني ...

براي هر كسي...

تو نميداني كي و كجا آن را خواهي يافت؟!

كه كار نيك هر جا كه كاشته شود به بار مي نشيند...

و اثر زيبا باقي مي ماند

حتي اگر روزي صاحب اثر ديگر حضور نداشته باشد...



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، صاحب اثر, | 17:35 | نويسنده : زهره |

 

نه حوصله ي دوست داشتن دارم

نه مي خواهم كسي دوستم داشته باشد

اين روزها سَردم

مثل دي

مثل بهمن

مثل اسفند

مثل زمستان

احساسم يخ زده

آرزوهايم قنديل بسته

اميدم زير بهمن سردِ احساساتم دفن شده

نه به آمدني دل خوشم و نه از رفتني غمگين

اين روزها پر از سكوتم ...



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، پر از سكوت, | 17:20 | نويسنده : زهره |

 

 

هنوز دلخوشم به " خدانگهدارت "

اگر نمي خواستي برگردي

 

اصراري نبود كه خدا مرا نگه دارد



تاريخ : چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، خدانگهدارت, | 10:4 | نويسنده : زهره |

 

بگوييد روي سنگ قبرم بنويسند:

اگر تنها نبود شايد اصلا قبري اينجا نبود!



تاريخ : چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، سنگ قبر, | 9:57 | نويسنده : زهره |

 

دست بر دلم مگذار

ميسوزي...

داغ خيلي چيزها بر دلم مانده !!!



تاريخ : چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، داغ, | 9:54 | نويسنده : زهره |

 

 

حَراج كرده ام ؛

تنهائيم نصف قيمت...

 

سوگِ خاطره ها خَرج ميخواهد ديگر...



تاريخ : چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، سوگ خاطره, | 9:49 | نويسنده : زهره |

 

آيينه مي گويد:

پير شدي...

موهاي مشكي ات سپيد شد

عيبي ندارد آيينه

موهايم را رنگ ميكنم

دوباره جوان مي شوم

دلم با بغض ميگويد:

ميشود مرا هم رنگ كني؟

زير لب ميگويم

دلكم كدام تكه ات را رنگ كنم؟؟؟

 

 



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، دل , | 9:2 | نويسنده : زهره |

 

 

هميشه يه فرصتي براي شروع كردن ميتوان يافت ...

در حالي كه ما اكثر اوقات به تمام كردن فكر ميكنيم.

 

 



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، فرصت, | 8:55 | نويسنده : زهره |

 

 

قول بده كه خواهي آمد ، اما هرگز نيا !

اگر بيايي همه چيز خراب ميشود !

ديگر نمي توانم اينگونه با اشتياق به دريا و جاده خيره شوم !

من خو كرده ام به اين انتظار

به اين انتظار

به اين پرسه زدن های در اسكله و ايستگاه !

 

اگر بيايي من چشم به راه چه كسي بمانم؟

 



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393برچسب:عشق و عرفان ، چشم به راه, | 8:18 | نويسنده : زهره |

 

از كسي كه دلش گرفته...

نپرسيد چرا؟

آدمها وقتي نمي توانند دليل ناراحتيشان را بيان كنند...

 

دلشان ميگيرد ...



تاريخ : جمعه 28 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، نپرسید چرا, | 9:33 | نويسنده : زهره |

 

خدايا...

ميدانم اين روزها از دستم خسته اي

كمي صبر كُن ، خوب ميشوم ...

بگذار باران بزَند ...

دلم بگيرد ...

ميروم زير آسمانت ...

دستهايم را مي سپارم به دستت ...

سرم را ميگيرم به سمتَت

قلبم مال تو ، اشكهايم كه جاري شود ، ميشوم هماني كه دوست داري ...

پاك ، استوار ، اميدوار ...

 

بگذار باران بزند ...



تاريخ : جمعه 28 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، زیر آسمانت, | 9:14 | نويسنده : زهره |

 

ريسمان پاره را ميتوان دوباره گره زد

دوباره دوام مي آورد ، اما هر چه باشد ريسمان پاره اي است

شايد ما دوباره همديگر را پيدا كنيم

اما در آنجا كه تركم كردي

 

هرگز دوباره مرا نخواهي يافت !!!



تاريخ : چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، هرگز, | 12:13 | نويسنده : زهره |

 

 

غم بي تو ماندن آنچنان سنگين است

 

كه به هر آيينه مينگرم ميشكند.



تاريخ : چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، غم بي تو, | 8:30 | نويسنده : زهره |

 

مرا كه مي شناسي؟!

خودمم...

كسي شبيه هيچكس ...

كمي كه لابه لاي نوشته هايم بگردي ، پيدايم ميكني ...

شبيه پست هايم هستم ...

" غمگين... مهربان ... صبور... كمي هم بهانه گير"

اگر نوشته هايم را بيابي ...

منم همان حوالي ام...

شبيه باران پاييزي ...

از شلوغي ها به دور ...

 

و به تنهايي نزديك ...

 



تاريخ : چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، شبيه هيچكس, | 8:13 | نويسنده : زهره |

 

میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه

وقتی یه سنگو تو دریا میندازی

فقط برای چند ثانیه اونو متلاتم میکنه

وبرای همیشه محو میشه

ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره

وسعی می کنم مثل دریا باشم

فراموش کنم سنگ… که به دلم زدن

با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم.

 

 



تاريخ : سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، سنگ, | 12:14 | نويسنده : زهره |

 

جایی به اسم تو

آدم هایی به اسم من

و این ضمیر آخر شخص که اینجا انتظار می کشد

بدون هیچ فعلی ، بدون هیچ حرفی

جایی به اسم تو

خیابانهایی که به اسم تو نام می گیرند

و ایستگاه های خسته این خیابان

که همه ی آدمها را دور خودشان می چرخاند

آقا ، من ایستگاه آخر پیاده میشوم

چشمهایم را ایستگاه قبل جا گذاشته ام

اینجا

ایستگاه آخر

جایی به اسم تو

دستهای تو

دستهایی که خیابان را بغل کرده

 

و چشمهای بسته ی من



تاريخ : دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، ایستگاه آخر, | 9:41 | نويسنده : زهره |

 

در عجبم

از سیب خوردنمان

که

از آن فقط "چوبش" باقی می ماند...

مگـــــــــر این همه چوب که خوردیم

 

از یک سیــــــــب ... شروع نشد؟!

 



تاريخ : دو شنبه 24 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، سیب سرخ حوا, | 9:25 | نويسنده : زهره |

 


ســــه حرف دارد

اما برای پر کردن تنهایی من حرف ندارد

“خـــــــــــدا “



تاريخ : جمعه 21 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تنهایی من, | 9:26 | نويسنده : زهره |

همه افراد خوشبخت خدا را در دل دارند

پس تو را چه غم که اینقدر احساس تنهایی میکنی

بدان در تنها ترین لحظات و در هر شرایط

خداوند با توست . . .


 



تاريخ : جمعه 21 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خدا, | 8:45 | نويسنده : زهره |

 

يك روز من سكوت خواهم كرد !

و تو آن روز

براي اولين بار

 

مفهوم " دير شدن " را خواهي فهميد ...



تاريخ : چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، دیر شدن, | 10:8 | نويسنده : زهره |

 

گاهي يه جور ميشكننت كه

 

وقتي تيكه هاتو بهم ميچسبوني يه آدم ديگه ميشي



تاريخ : چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، شکسته, | 8:59 | نويسنده : زهره |

 

هنوز مرا ميبيني؟

مگر ستاره ام نبودي ؟

مگر با يك چشمك عاشقم نكردي؟

 

هوا ابريست ، يا تو خود را براي نديدنم پشت ابر قايم كردي؟



تاريخ : چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، پشت ابر, | 8:56 | نويسنده : زهره |

 

 

آرامشم در اين روزها  مديون همان انتظاريست

 

كه ديگر از هيچكس ندارم...



تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، انتظار, | 12:6 | نويسنده : زهره |

 

كمي عوض شدم...

ديريست از خداحافظي ها غنگين نميشوم...

به كسي تكيه نميكنم ...

از كسي انتظار محبت ندارم ...

خودم بوسه ميزنم بر دستانم ...

سر به زانوهايم ميگذارم ...

سنگ صبور خودم ميشوم ...

 

چقدر بزرگ شدم يك شبه ...

 



تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، یک شبه, | 11:57 | نويسنده : زهره |

 

تمام دردهايم را در يك جمله تحمل ميكنم ...

خدايا !

 

ميدانم كه ميبيني ...



تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، تحمل, | 8:58 | نويسنده : زهره |

 

 

خدايا ديدي ...؟

كلي باران فرستادي ، تا اين لكه ها را از دلم بشويي ...!

من كه گفته بودم لكه نيست ...!

 

زخم است ... زخم دل ...

 

 



تاريخ : سه شنبه 18 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، زخم دل, | 8:10 | نويسنده : زهره |

 

درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،

مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،

شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!

و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همه؟ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...

تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....

دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس.................
نمیــــفروشــــــــم..!!!!

 

 



تاريخ : دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خط, | 14:9 | نويسنده : زهره |

 

 

کسانی هستند که ناخودآگاه از خودمان می رنجانیم ؛

مثل ساعتهایی که صبح دلسوزانه زنگ می زنند

و در میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم ،

بعد می فهمیم که خیلی دیر شده



تاريخ : دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، خواب و بیداری, | 13:56 | نويسنده : زهره |

 

چقدر خوب گفتي شهريار:

دگر درمان دردش دير شد دل                    چه زود از سير عالم سير شد دل

 

 



تاريخ : دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:عشق و عرفان ، سیر عالم, | 8:27 | نويسنده : زهره |