ميگويند : خوش به حالت !
از وقتي كه رفت خم به ابرو نياورده اي
نميدانند بعضي دردها " كمر " خم ميكنند نه " ابرو "
به پشتكار سنگ تراش توجه كنيد:
چگونه وي سنگ به آن بزرگي را مي شكند و به آن شكل مي دهد.
او هر سنگ سختي را با تيشه مي تراشد.
ضربه اول حتي خراشي جزئي هم بر سنگ وارد نمي كند ،
اما او پشت سر هم صدها و يا هزاران ضربه مي زند.
حتي در مواقعي كه حركات او بيهوده به نظر مي رسند دست از تلاش بر نمي دارد
زيرا مي داند كه اگر كسي فورا به نتيجه نرسد معني اش اين نيست كه پيشرفت نمي كند.
پس او از زدن ضربه دست نمي كشد. زماني فرا مي رسد كه سنگ دو نيم مي شود.
آيا فقط ضربه آخر مؤثر بوده است؟
البته خير.تلاش مستمر او نتيجه داده است.
فقط براي خودم هستم" من "
خود خودم ...
نه زيبايم و نه عروسكي و نه محتاج نگاهي ...
براي تو كه صورتهاي رنگ شده را مي پرستي نه سيرت آدم ها را ، هيچ ندارم
راهت را بگير و برو
حوالي " من " توقف ممنوع است ...
هر از گاهي خودت را هرس كن ، شاخه هاي اضافيت را بزن...
پاي تمام شاخه بريده هايت بايست
تمام سختي هايت ، درد هايت
باغباني كن خودت را ، خاطرات بدت را
سبك كن فكرت را ، از هر چه آزارت مي دهد
رياضيدان باش ، حساب و كتاب كن ، خوبيهاي زندگيت را جمع كن
آدم هاي بدِ زندگيت را كم كن
همه چيز خوب مي شود
قول ... خوب مي شود
امروز هر چه قدر بخندي و هر چه قدر عاشق باشي ، از محبت دنيا كم نمي شود
پس بخند و عاشق باش
كسي به تو خرده نمي گيرد
پس شادي بخش باش
امروز هر چه قدر كه نفس بكشي ، جهان با مشكل كمبود اكسيژن مواجه نمي شود
پس از اعماق وجودت نفس بكش ...
امروز هر چقدر خدا رو صدا كني ، خدا خسته نمي شود
پس صدايش كن
او منتظر توست
او منتظر آرزوهايت ، خنده هايت ، گريه هايت و عاشق بودن هايت است
امروز امروز است.امروز جاودانه است و امروز زيباترين روز دنياست
یه احساس عجیبِ دیگه می خوام
همونی رو که قلبم میگه می خوام
یه صبح دیگه و یه حال تازه
یه رویایی که آرامش بسازه
یه احساس عجیبِ دیگه می خوام
که پیدا شه میونِ اشکِ چشمام
دلم می خواد روی ابرا بشینم
تا دنیا رو از این بهتر ببینم
خدایا قلب من پیش تو گیره
کنار تو همه چی بی نظیره
می تونم غصه رو از هم بپاشم
می تونم عاشقِ خورشید باشم
کنار تو همه چی خوب میشه
می تونم عاشقت باشم همیشه
دلم قرصه به خورشید و به ماهت
دلم قرصه به گرمای نگاهت
معلممان مي گفت:
زير كلماتي كه نمي دانيد خط بكشيد ...
حالا بعد از اين همه سال ...
اين همه عمر ...
اين همه كتاب ...
به زير همه دنيا خط مي كشم ...
خدايا !
خوشبختي را ديروز به حراج گذاشتند
حيف كه من زاده ي امروزم
خدايا !
جهنمت فرداست
پس چرا امروز ميسوزم؟؟؟
مي لرزم ...
سرد بود آب پاكي كه روي دستانم ريختي ...
كتاب سرنوشت براي هر كسي چيزي نوشت
نوبيت به ما كه رسيد قلم افتاد ...
ديگر هيچ ننوشت !
خط تيره گذاشت و گفت:
تو باش اسير سرنوشت ...
ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﻣﯿﺮﻭﻡ …
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﻬﺎﯾﻢ …
ﺑﺎ ﻗﻠﺐِ ﻟِﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ …
ﺑﺎ ﻏُﺮﻭﺭِ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ …
ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ …
ﻧﮕﯿﺮﻡ ... ﺑﮕﯿﺮﻡ ...
ﻧﮕﯿﺮﻡ …
ﻧﺰﺩﯾﮏِ ﺻﺒﺢ ﺍﺳﺖ …
ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩﻡ …
ﻣﺸﺘﺮﮎِ ﻣﻮﺭﺩِ ﻧﻈﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝِ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ !!
گفت دعا کن می آید،میماند...
گفتم:آنکه با دعایی بیاد،به نفرینی میرود...
خواستی بیایی،خواستی بمانی.
با دعا نیا...
با دل بیا با دل بمان...
سکوت کمر فکرم را شکست…
خسته ام…
از تظاهر به خندیدن،به بودن،به صبر،به ایستادگی…
کاش میشد به عزراییل رشوه داد…
اینجا !!!
در این سرزمین خاکی
پر است از ادم هایی که مرا نمی فهمند و فقط ترجمه ام می کنند…
آن هم به زبان خودشان…
خسته ام
مراقب غرور وکبرخودتان باشید؛
برگها همیشه موقعی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند
من نا اميد نيستم
هر شب پر از اميد ميخوابم
هر شب ميخوابم به اميد اينكه ديگر بيدار نشوم !!!
خيلي دلتنگت شده ام
اما نميدانم خيلي را چگونه بنويسم كه " خيلي " خوانده شود...
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 69
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 1175
بازدید کل : 93850
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1
Alternative content