آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

این من هستم که وفادار خواهم ماند .

این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!

 

 

این من هستم که آخرش میسوزم .

 

این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم!



تاريخ : سه شنبه 21 مرداد 1393برچسب:, | 10:38 | نويسنده : زهره |

 

 

 فرق بزرگیست

میان کسی که تنها مانده

با کسی که تنهایی را انتخاب کرده



تاريخ : شنبه 18 مرداد 1393برچسب:, | 13:15 | نويسنده : زهره |

 

نمیدانستم برایت کهنه شده ام ، هنوز مدتی نگذشته که برایت تکراری شده ام

مهم نیست ، برای همیشه تو را از یاد میبرم ،قلبم هم نخواهد، خاطرت را خاک میکنم

تو نبودی لایق من ، تو نبودی عاشق من ، میمانم با همان تنهایی و غم

 



تاريخ : شنبه 18 مرداد 1393برچسب:, | 13:12 | نويسنده : زهره |

  

اگه وجود  خدا باورت بشه

خدا یه نقطه میذاره زیر باورت

"یاورت "می شه.



تاريخ : شنبه 18 مرداد 1393برچسب:, | 10:31 | نويسنده : زهره |

 

 غنچه عشق وا شد و تو را درون آن دیدم ، شبنمی شدم و بر روی تو باریدم

تا در اعماق قلبت بنشینم و با عشق و محبتت زنده بمانم



تاريخ : جمعه 17 مرداد 1393برچسب:, | 12:24 | نويسنده : زهره |

 

همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای

همیشه برایم به معنای واقعی یک عشق بوده ای

گرچه گهگاهی از تو بی وفایی دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای

گرچه دلم را میشکنی و اشکم را در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای

 



تاريخ : جمعه 17 مرداد 1393برچسب:, | 12:21 | نويسنده : زهره |

 

 همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار

امروز دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حال من مثل گذشته نیست

امروز دیگر مثل همیشه نیست ، من هم طاقتی دارم ، صبرم تمام شدنیست

 



تاريخ : جمعه 17 مرداد 1393برچسب:, | 12:19 | نويسنده : زهره |

 

همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری.

اما توآنقدرخوبی،که به عشقودوستداشتن وفاداری.

که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم.

همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند.



تاريخ : جمعه 17 مرداد 1393برچسب:, | 12:17 | نويسنده : زهره |

 

همیشه جایی بود که با دیدنش یاد تو در خاطرم زنده میشد .

 

همیشه آهنگی بود که با شنیدنش حرفهایت در ذهنم تکرار میشد.

 

آن لحظه ها همیشگی نبود ، عشق تو در قلبم ماندنی نبود ، بودنت در کنارم تکرار نشدنی بود!

اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی.

اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی.

تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم .

 حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم. 



تاريخ : جمعه 17 مرداد 1393برچسب:, | 12:12 | نويسنده : زهره |

 

 پرسند دنیا خواهی یا دوست ؟

 

گویم ای بی خبران : دوست همه دنیای من است ...



تاريخ : چهار شنبه 15 مرداد 1393برچسب:, | 10:36 | نويسنده : زهره |

 

 وقـتـے حـس میڪنم … جایــے در ایــטּ ڪره ے خاڪے . . تــو نفـس میڪشـے

 و مـטּ … از هــماטּ نفـس هایتـــ ،،، نفـس میڪشم آرام مــی شوم ! تـو بــاش !!! هـوایـتـــ ! بـویـت ! بـراے زنده مانـدنـم ڪافـــے ستـــ



تاريخ : چهار شنبه 15 مرداد 1393برچسب:, | 10:35 | نويسنده : زهره |

 

 نمی دانم درد کدام پرنده هنگام کوچ


در پاییز جا مانده است


که برگ ها هرچه می ریزند 


شانه های درختان سبک تر نمی شود.



تاريخ : چهار شنبه 15 مرداد 1393برچسب:, | 10:30 | نويسنده : زهره |

 


"خدایا

چه کرد روزگارت با من

که دیگر گریه ام

آرام نمیکند مرا... ؟؟



تاريخ : چهار شنبه 15 مرداد 1393برچسب:, | 10:26 | نويسنده : زهره |

 

 

 دوستت خواهم داشت در ســـــــکوت

 

که مبادا در صـــــــدایم توقعی باشد 

 

که خاطرت را بیازارد



تاريخ : چهار شنبه 15 مرداد 1393برچسب:, | 10:25 | نويسنده : زهره |

 

میان انکار های تو


برای همیشــه گــُم شد
.
آن خیالی که از دوست داشتنِ تو،

ساخته بودم



تاريخ : چهار شنبه 15 مرداد 1393برچسب:, | 10:20 | نويسنده : زهره |