آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 


این روزها که می گذرد

هرروز احساس می کنم که مرا

از عمق جاده های مه آلود

یک آشنای دور صدا میزند

آهنگ آشنای صدای او

مثل عبور نور ، مثل عبور نوروز

مثل صدای آمدن روز است



تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, | 10:1 | نويسنده : زهره |

  

آویختم نگاه منتظرم را به پشت در

دل تنگ یک نگاه

شاید که یک سلام

لبخند مهربان

آوای گرم تو

آن لحظه ای که بگویی مرا به مهر :

دیدی که آمدم

اینک بگو تو راز دل تنگ خویش را

آن صد هزار حرف نگفته ز روزگار

آری حدیث هجر

اصلا بگو که حرف حساب دلت چه بود ؟



تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, | 9:46 | نويسنده : زهره |

 

به یادت هست میگفتی نرو هرگز که من بی تو فراموشم!

به یادت هست که هر لحظه،همه شبها،صدایت هست در گوشم!

کنون آن روزها رفته،توهم رفتی و اینک من شدم تنها،اسیر دردها،غم ها،تمام روزها،شبها...

شکسته در گلو بغضم به یادت اشک میریزم چرا رفتی از آغوشم،چرا کردی فراموشم؟

چرا از یاد بردی آن همه میثاق دیرین را؟

چرا از یاد بردی آن همه پیمان شیرین را؟

به یادت هست میگفتی،

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, | 9:42 | نويسنده : زهره |

تو را دوست دارم 

و وقتی تو نیستی غمگینم 

و به آسمان آبی بالای سرت 

و اخترانی که تو را میبینند رشک میبرم 

تو را دوست دارم 

و آنچه میکنی درنظرم بی همتا جلوه می کند 

و بارها در تنهایی از خود پرسیده ام 

چرا آنهائیکه که دوستشان دارم بیشتر شبیه تو هستند 

تو را دوست دارم 



تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, | 9:37 | نويسنده : زهره |

 

 در خلوت تنهایی مرگبار خود فریاد زدم.

دستم را زیر پلکهایم بردم.

با انگشتان لرزان خودم جوهری از ناب ترین قطره های اشک دیده ام

را برروی صفحه سفید و دست نخورده قلبم کشیدم

و آرام گفتم:دوستت دارم

 

در حسرت دیدارت یک آسمان اشک در سینه دارم.

 



تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, | 9:27 | نويسنده : زهره |

 

چوپان قصه ی ما  دروغگو نبود ,  او تنها بود!

هر روز از فرط تنهایی فریاد گرگ سر میداد و در این میان همه درپی گرگ بودند و نه درپی چوپان.

افسوس که کسی فریاد تنهایی اش را نشنید

و فقط گرگ بود که دانست چوپان تنهاست.



تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, | 9:26 | نويسنده : زهره |

 

 

بیگمان آن شب که دنیا آمدم, آسمان هم مثل من افسرده بود

ماه در اوج یأس و تیرگی

گل نبود

برگ هم پژمرده بود

لیک میدانم که روز مرگ من, باز هم آسمان خواهد گریست

ساکت و خاموش و مدفون میشوم, هیچکس از خود نمیپرسد که کیست

مگر ای آسمان آبستن مرگی که چون من اینچنین فرزند غم زادی...؟



تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, | 9:10 | نويسنده : زهره |

 

 بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ای


برای من فقط بگو خواب بدی که دیده ای



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:, | 12:51 | نويسنده : زهره |

 

در خلوت تنهایی ام برای قلب خویش مینویسم

نوشته هایی از روزگارانی که همدمی نبود مرا!

تا سر بر شانه هایش گذارم و ناگفته های خویش را برایش بازگو کنم ...



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:, | 12:49 | نويسنده : زهره |

 

و از آن سوی نفس های قریب تقدیر

 

که در آواز خزان خاموش است

 

و در آن همهمه پنجره گمنام شده است

 

یک نفر اسم مرا میخواند

 

و بجز خاموشی

 

 

چه کسی با تقدیر, انس و الفت دارد...



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:, | 12:31 | نويسنده : زهره |

 

به هیچکس در این دنیا دل نبند

 حتی سایه ات

به هنگام تاریکی تو را ترک می کند.



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:, | 12:21 | نويسنده : زهره |

 
زير باران بيا قدم بزنيم

حرف نشنيده اي به هم بزنيم

نو بگوييم و نو بينديشيم

عادت كهنه را به هم بزنيم

و زباران كمي بياموزيم

كه بباريم و حرف كم بزنيم

كم بباريم اگر، ولي همه جا

عالمي را به چهره نم بزنيم

چتر را تا كنيم و خيس شويم

لحظه اي پشت پا به غم بزنيم

سخن از عشق خود بخود زيباست

سخن عاشقانه اي به هم بزنيم

قلم زندگي به دست دل است

زندگي را بيا رقم بزنيم

"سالكم" قطره ها در انتظار تواند

زير باران بيا قدم بزنيم .

 



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:, | 10:36 | نويسنده : زهره |

 

از میان کبود آهن و دود

می فرستم به اهل عشق درود

و به هر کس که اهل آزادی است

اهل شور آفرینی و شادی است

و به هر کس که شعر میخواند

شعر را شهر عشق می داند

حیف شد عاشقی ولی گم شد

خشکسالی نصیب مردم شد... 



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:, | 10:29 | نويسنده : زهره |

 

به خاطر آور ، که آن شب به برم 

گفتی که : بی تو ، ز دنیا بگذرم 

کنون جدایی نشسته بین ما 

پیوند یاری ، شکسته بین ما 

گریه می کنم 

با خیال تو 

به نیمه شب ها 

رفته ای و من 

بی تو مانده ام 

غمگین و تنها 

بی تو خسته ام 

دل شکسته ام 

اسیر دردم

از کنار من 

می روی ولی 

بگو چه کردم 

رفته ای و من آرزوی کس 

به سر ندارم 

قصه ی وفا با دلم مگو 

باور ندارم 

 

 



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:, | 1:49 | نويسنده : زهره |

  
ضیافت های عاشق را 

خوشا بخشش ، خوشا ایثار 

خوشا پیدا شدن در عشق 

برای گم شدن در یار 

چه دریایی میان ماست 

خوشا دیدار ما در خواب 

چه امیدی به این ساحل 

خوشا فریاد زیر آب 

خوشا عشق و 

خوشا خون جگر خوردن 

خوشا مردن 

خوشا از عاشقی مردن 

اگر خوابم اگر بیدار 

اگر مستم اگر هوشیار 

مرا یارای بودن نیست 

تو یاری کن مرا ای یار 

تو ای خاتون خواب من 

من تن خسته را دریاب... 

 



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:, | 1:45 | نويسنده : زهره |