آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 


تو می روی

برای رفتن تو راه می شوم !

تو پلک می زنی و من

برای چشم های غم گرفته ات نگاه می شوم

تو خسته می شوی و من

برای خستگی تو

چه عاشقانه تکیه گاه می شوم . . . !

دلت گرفته است ؟

پا به پای گریه های تو

بغض و اشک و آه می شوم !

سکوت می کنی و من به احترام خلوتت

به شب پناه می برم

سیاه در سیاه می شوم . . . !

همیشه آخر تمام شکوه ها

به چشم های عاشقت که می رسم

سکوت می کنم

و باز برای آسمان غم گرفته ی تو ماه می شوم

 

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 7 ارديبهشت 1394برچسب:عشق و عرفان , تو می روی برای رفتن, | 12:13 | نويسنده : زهره |

 

 



تاريخ : شنبه 5 ارديبهشت 1394برچسب:عکس نوشته ، امروز روز دیگریست, | 8:37 | نويسنده : زهره |

 

 

آدم‌ها عطرشان را با خودشان مي‌آورند

جا مي‌گذارند و مي‌روند‌‌

آدم‌ها مي‌آيند و مي‌روند

ولي توي خواب‌هايمان مي‌مانند‌

آدم‌ها مي‌آيند و مي‌روند

ولي ديروز را با خود نمي‌برند‌‌

آدم‌ها مي‌آيند خاطره‌هايشان را جا مي‌گذارند و مي‌روند‌‌


آدم‌ها مي‌آيند تمام برگ‌هاي تقويم بهار مي‌شود مي‌روند

و چهار فصل پاييز را با خود نمي‌برند‌‌


آدم‌ها وقتي مي‌آيند موسيقي‌شان را هم با خودشان مي‌آورند

و وقتي مي‌روند با خود نمي‌برند‌‌


آدم‌ها مي‌آيند و مي‌روند

ولي در دلتنگي‌هايمان‌‌ شعرهايمان‌‌

روياي خيس شبانه‌‌مان مي‌مانند‌‌‌ 

جا نگذاريد هر چه مي‌آوريد را با خودتان ببريد‌

به خواب و خاطره‌‌‌ي آدم برنگرديد ....

 

 

 



تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394برچسب:عشق و عرفان ، جا نگذاريد هر چه مي‌آوريد را با خودتان ببريد‌, | 9:20 | نويسنده : زهره |

 

 

 

پروانه پشت پیله اش ، حس کرد راهی هست و  رفت !

شاید به راه بسته هم ، باید امیدی بست و رفت !

 

 



تاريخ : چهار شنبه 2 ارديبهشت 1394برچسب:عشق و عرفان ، راه بسته, | 11:23 | نويسنده : زهره |

 

 

 

پرنده ها به حال ما غبطه خواهند خورد ؛

 

روزی که بی بال پرواز کنیم ...

 

 



تاريخ : چهار شنبه 2 ارديبهشت 1394برچسب:عشق و عرفان ، پرواز, | 11:20 | نويسنده : زهره |

 

 

 

 



تاريخ : سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:عکس نوشته ها ، دلتنگی, | 9:21 | نويسنده : زهره |

 

 

 

بیا تمامش کنیم....
همه چیز را....
که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن....
نگران نباش....
قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد...
اما فراموشم کن.....
بخند... تو که مقصر نبودی...
من این بازی را شروع کردم... خودم هم تمامش میکنم...
میدانی؟؟؟؟؟؟؟؟
گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است....
بیا به هم نرسیم...!!!!!

 



تاريخ : سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:عشق و عرفان ، بیا تمامش کنیم, | 9:7 | نويسنده : زهره |

 

 

 

 

کَـــــر شدم !!!  

چقدر نوشته های اینجا بلند گریه می کنند !

  انگار تقصیر هم ندارند … ! 

 انگار زیاد منتظر ماندند ،

 و شاید حدیث بی قراریست و یا

  عاشقانه هایی که نوشتن ندارد… 

 و من … 

 هنوز رویا می بافم

 

 

 



تاريخ : سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:عشق و عرفان ، نوشته ها, | 8:55 | نويسنده : زهره |

 

 

 

دیشب در جاده های سکوت

در ایستگاه عشق

هر چه منتظر ماندم کسی برای لمس تنهاییم توقف نکرد

و من تنهاتر از همیشه به خانه برگشتم . . .

 

 

 



تاريخ : شنبه 29 فروردين 1394برچسب:عشق و عرفان ، ایستگاه عشق, | 10:52 | نويسنده : زهره |

 

 

 

تو که نباشی باران نمی بارد ... ،

 

 

فقط بعضی وقت ها زمین و زمان خیس می شود ...

 

 



تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:عشق و عرفان ، باران, | 8:34 | نويسنده : زهره |

 

 

کاش می فهمیدی

 برای این که تنهایم تو را نمیخواهم؛

برعکس

 

برای این که میخواهمت ؛ تنهایم …!!!

 

 



تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:عشق و عرفان ، کاش می فهمیدی, | 8:24 | نويسنده : زهره |

 

 

نقـاشــی اش خــــوب نبــود!

امـــا

خــوب راهـش را کشیــــد و رفـــــت … !

 

 

 



تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:عشق و عرفان ، نقاشی, | 8:18 | نويسنده : زهره |

 

بیزارم از بودنهایی که با نبودن فرقی ندارند

 

به همین سادگی

 

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 24 فروردين 1394برچسب:عشق و عرفان ، بودن و نبودن, | 9:51 | نويسنده : زهره |

 

 

 

گـــــاهی نـــــه گریـــــه آرامت می کنــــد


و نـــــــــــه خنــــــــده


نــــــــه فریـــــــــاد آرامــت می کنــــــــد


 نـــــــه سکــــــــوت


آنجـــــاست کـــــه بـــا چشمانی خیس


رو بـــه آسمـــــان می کنی و می گویی


خدایــــــا 


تنهـــــا تــــو را دارم 

 

 تنهـــــــایم مگـــــــذار

 

 

 

 



تاريخ : شنبه 22 فروردين 1394برچسب:عشق و عرفان ، تنهایم مگذار, | 8:16 | نويسنده : زهره |

 

تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي

مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي

 

و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم.

 



تاريخ : جمعه 21 فروردين 1394برچسب:عشق و عرفان ، یادت, | 13:27 | نويسنده : زهره |