من ميان جسم ها ، جان ديده ام
ديده ام بر شاخه ها ، احساسها
مي تپد دل در شميم ياسها
زندگي موسيقي گنجشك هاست
زندگي باغ تماشاي خداست
گر تو را نور يقين پيدا شود
مي تواند زشت هم زيبا شود
حال من ، در شهر احساسم گم است
حال من ، عشق تمام مردم است
زندگي يعني همين پرواز ها
صبح ها ، لبخند ها ، آوازها
اي خطوط چهره ات قرآن من
اي تو جان جان جان من
با تو اشعارم پر از تو مي شود
مثنوي هايم همه نو مي شود
حرف هايم مرده را جان مي دهد
واژه هايم بوي باران مي دهد
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 342
بازدید ماه : 9
بازدید کل : 92684
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1