مناجات
آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 C همه جا خانه یار است B

 خدای مظلومم! 

 

 در این روزگار که شبه آدمیان سیاه دل ، تو را مُفت خرج می‌کنند،

                         پیشانیم را جز به درگاه خودت، به هیچ جولانگاهی فرود میار ...

 

جبار و رحمان من! 

 

قلب غربت نشین من به امید تو و ناجی تو، با تعلق خاطر به تو، می تپد،

                                                         قلبم را به سوی خودت رستگار فرما ...

 

 

 > > > > > > 

  

Cالهی مرا آن ده که آن به B

 

پروردگارا! اگر گناهان مرا در پیشگاه تو خوار و پست کرده، پس به سبب توکل و اعتماد نیکویم به تو، از من درگذر.

خدایا! مرا از آنان قرار ده که ندایشان کردی، پاسخت گفتند و نگاهشان کردی، مدهوش جلال تو گشت، با آنان، راز گفتی و نجوا کردی، آشکارا برای تو کار کردند.

 

خدایا! مرا کمال گسستن از غیر و پیوستن به خودت عطا کن‏. دیده دلهایمان را با فروغ نگاه به خود، روشن ساز تا دیده‏های بصیرت دل، حجابهای نور را از هم بر درد و به کانون عظمت ‏برسد و جانهای ما آویخته درگاه عزت و قدس تو گردد.

خدایا! مرا شیفته یاد خود ساز و همتم را در نشاط دستیابی به نامهایت و قرارگاه عظمت و قدست قرار بده.

 

خداوندا! در میان اولیاء خویش، مرا مقام کسی بخش که آرزوی محبت افزون‏تر تو را دارد.

خدایا! آنکه از تو راه را یافت، روشن شد و آنکه پناهنده تو شد، پناه یافت، خداوندا! من به تو پناه آورده‏ام، از رحمت ‏خویش مایوس و محرومم مساز و از رافت و مهربانیت محجوبم مگردان.

خدایا! آنکه به تو معروف گردد، ناشناخته نیست، آنکه به تو پناه آورد، خوار و درمانده نیست، و آنکه تو، به او روی عنایت آوری برده دیگری نیست.

 

خدایا! مرا قلبی بخش که شوق و عشق، به تو نزدیکش سازد، و زبانی عطا کن که صداقت و راستی‏اش به درگاهت‏ بالا رود و نگاهی بخش، که حقیقتش، زمینه‏ساز قرب به تو گردد.

خدایا! از آستان تو چگونه تهیدست و محروم برگردم، با آنکه گمان نیک من نسبت ‏به جود تو، آن است که نجات یافته و رحمت ‏شده مرا باز گردانی.

 

اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم.

و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت ‏بازخواست می‏کنم.

 

خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست‏به دامان عفوت می‏زنم.

خداوندا! اگر می‏خواستی خوارم کنی، هدایتم نمی‏کردی. و اگر می‏خواستی رسوایم سازی، از عقوبت دنیا معافم نمی‏کردی.

خدایا جود و بخشش تو، دامنه آرزوهایم را گسترده است و بخشایش تو، برتر از عمل من است.

و اگر اجلم فرا رسیده و کار شایسته‏ای نداشته‏ام که مرا به تو نزدیک سازد، اعتراف به گناه را وسیله آمرزش تو ساخته‏ام.

خدایا! اگر محرومم سازی، کیست که روزیم دهد؟ و اگر خوارم کنی، کیست که یاریم کند؟

 

بخشی از مناجات شعبانیه

 

 

 > > > > > > 

 

C یا لطیف B

 هزار و یک‌ اسم‌ داری‌ و من‌ از آن‌ همه‌ اسم‌ "لطیف" را دوست‌تر دارم‌

 که‌ یاد ابر و ابریشم‌ و عشق‌ می‌افتم. خوب‌ یادم‌ هست‌ از بهشت‌ که‌ آمدم،

تنم‌ از نور بود و پَر و بالم‌ از نسیم. بس‌ که‌ لطیف‌ بودم، توی‌ مشت‌ دنیا جا نمی‌شدم.

  اما ...  

زمین‌ تیره‌ بود . کدر بود ، سفت‌ بود و سخت.

دامنم‌ به‌ سختی‌اش‌ گرفت‌ و دستم‌ به‌ تیرگی‌اش‌ آغشته‌ شد.

و من‌ هر روز قطره‌قطره‌ تیره‌تر شدم‌ و ذره‌ذره‌ سخت‌تر.

من‌ سنگ‌ شدم‌ و سد‌ و دیوار، دیگر نور از من‌ نمی‌گذرد،

دیگر آب‌ از من‌ عبور نمی‌کند، روح‌ در من‌ روان‌ نیست‌ و جان‌ جریان‌ ندارد.

حالا تنها یادگاری‌ام‌ از بهشت‌ و از لطافتش،

چند قطره‌ اشک‌ است‌ که‌ گوشه‌ دلم‌ پنهانش‌ کرده‌ام.

گریه‌ نمی‌کنم‌ تا تمام‌ نشود، می‌ترسم‌ بعد از آن‌ از چشم‌هایم‌ سنگ‌ریزه‌ ببارد.

یا لطیف! این‌ رسم‌ دنیاست‌ که‌ اشک‌ سنگ‌ریزه‌ شود و روح‌ سنگ‌ و صخره؟

این‌ رسم‌ دنیاست‌ که‌ شیشه‌ها بشکند و دل‌های‌ نازک‌ شرحه‌شرحه‌ شود؟

وقتی‌ تیره‌ایم ، وقتی‌ سراپا کدریم ، به‌ چشم‌ می‌آییم‌ و دیده‌ می‌شویم

اما لطافت‌ که‌ از حد بگذرد ، ناپدید می‌شود.

تاريخ : جمعه 27 تير 1393برچسب:, | 12:10 | نويسنده : زهره |