خسته ام از بغض و اشك و آه و تنهايي
خسته ام از فصل دورنگي هاي رنگي
خسته ام از فصل سرد غريب
خسته ام از فصل گرم فريب
دلتنگ خوابي عميقم.
خوابم ، اما گاه نه ! يك لحظه بيدارم
بيدارم و آن لحظه بي تابم
رنگم شده رنگ خزان ، قطره اشكي شده همدم چشام.
بر دلم زخمي نشسته ، تا ابد آنجا كمينه
روز و شب با غم اسيره
تا كه يارش رو ببينه...
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 73
بازدید هفته : 197
بازدید ماه : 589
بازدید کل : 92128
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1