غم
آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

   

   اگر خود نيز طاقت آورم ، اين دل شكايت مي كند.

شكايت دل را كجا ببرم.

با وجود اين همه سردي ، باز در بين رهگذران به دنبالش مي گردم.

كار من نيست ، كار دل است.

تو بگو من چه كنم؟؟؟

كاش مي دانستم چگونه با اين درد بسازم و بسوزم.

اما هر چه بيشتر فكر مي كنم ، كه راه چاره سر كنم ، چاره نمي شود كه هيچ ، حتي خيال رفتن از ذهن را هم ندارد!

پيش از اين همه مي گفتند ، قلب ها دريچه ي نيازند.

نيازم نيازش بود ، نيازم را احساس نكرد.

سالها مي گذرد ، من اينك همچو اسيري مي مانم كه حتي با ، باز بودن قفس بال پرواز ندارم.

 




تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 14:15 | نويسنده : زهره |