سفر
آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

چه كنم امشب چشم هايم باراني است

بار سفر بسته ام ، كوله ام غرق غم است

تكه ناني خشكيده در دست دارم كه در بزم سفر ، با آب چشم آن را تر كنمهر چند سفر پيچ و خم هايي دارد

راه گلويم بسته

بغض ها در نفسم

قلبها در تپش است

گويي اينبار هم كه به ديدارش مي روم مرا نپذيرد

انگار باز هم وقت سفر نيست

و باز هم خواهد شكست قلب زخمي و ترك خورده ي من

و گويي اصلا سواري در راه نيست !

و چه دشوار است كه ناگاه در جاده هاي انتظار

به سوي عطر ياس روي و او را نيابي

و چه سخت است كه اينبار در تنهايي شب

همچون غبار سهمگين دريا

تنها و بي اميد از اين كوچه گذر كني

و چه دشوار تر

حتي اميد يك لحظه ديدنش را

نداشته باشي.

 

 

 





تاريخ : چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:دل نوشته های خودم ، سفر, | 8:25 | نويسنده : زهره |